مریم بایرامعلی بیگوا ( انگلیسی: Maryam Bayramalibeyova; ۱ ژانویهٔ ۱۸۹۸ – ۱ ژانویهٔ ۱۹۸۷ ) فعال اجتماعی و فمینیست اهل جمهوری آذربایجان بود.
مریم بایرامعلی بیگوا در سال ۱۸۹۸ در خانواده تیمور بیگ بایرامعلی بیگوف، تاریخ نگار آذربایجانی، در لنکران چشم به دنیا گشود. او در سال ۱۹۰۶ به «مدرسه اسلامی شبانه روزی دخترانانه روسی»، و ۷ سال بعد به «مدرسه شبانه روزی ساینت نینا» پذیرفته شد. در سال ۱۹۱۷ دیپلم خود را با دریافت لوح تقدیر به دست آورده و وارد دانشگاه پزشکی مسکو شد. به دنبال انقلاب اکتبر روسیه، مریم بایرامعلی بیگوا به دلیل اینکه دختر یک فرد باسواد بود، احساس خطر جانی کرد، تحصیلات خود را نیمه تمام گذاشته و به لنکران بازگشت.
... [مشاهده متن کامل]
در سال ۱۹۱۷، با حمایت و همت پدرش، تیمور بیگ بایرامعلی بیگوف، اقدام به تأسیس اولین مدرسه دنیوی دخترانه نموده و نخستین رئیس آن شد. سپس برای اینکه خانواده ها را ترغیب به آموختن دخترانشان کند، از بسیاری از خانواده منطقه خود بازدید به عمل آورد. تمام دروس در این مکتب به زبان روسی بود. مریم بایرامعلی بیگوا در راستای تبلیغ هنر باشگاه های درام، گروه کر و موسیقی در مدرسه یادشده برپا می کرد، که این نیز زمینه ساز شهرت یافتن یکی از دانش آموزان آن به عنوان بازیگر و یکی دیگر نیز به عنوان خواننده موسیقی مقامی در آینده شد. وی در سال ۱۹۱۹ بنیاد خیریه زنان لنکران را بنیان گذار کرد. مریم بایرامعلی بیگوا در سال ۱۹۳۱ در مقطع کارشناسی رشته حقوق از دانشگاه دولتی آذربایجان دانش آموخته شد.
مریم بایرامعلی بیگوا در سال ۱۹۲۳ به عقد جواد مالک یگانف درآمد، که حاصل این ازدواج ۳ فرزند دختر بود.
در سال ۱۹۲۵، ۴ سال بعد از نقل مکان به باکو، مریم بایرامعلی بیگوا که رئیس یک مدرسه در این شهر بود، برای نمایندگی آذربایجان در اولین کنفرانس سراسری معلمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی انتخاب شد. زمانی که در دانشگاه دولتی آذربایجان داشت تحصیل می گرفت، چند اثر از شعرای آذربایجانی را به زبان روسی ترجمه کرد.
در سال ۱۹۳۳، همسر مریم بایرامعلی بیگوا به ظن ارتباط با حزب مساوات، که در دوران جمهوری خلق آذربایجان حزب حاکم بود، بازداشت شد و پس از آن روز خانواده اش دیگر هرگز او را ندیدند. ۵ سال بعد، خود مریم بایرامعلی بیگوا که هیچ وقت به طور رسمی عضو حزب فوق الذکر نشده بود با همان اتهام بازداشت و وادار به ترک فرزندان خود شد. به همین جهت، مادربزرگشان از آن ها مراقبت کرد. او به تبعید به اردوگاه کار در آرخانگلسک واقع در شمال شوروی محکوم شد، جایی که برای مدتی در کارهای سخت وادار به اشتغال شد، ولی به خاطر سوابق تحصیلی درخشانش، تا مقام حسابداری پیش کشیده شد.
مریم بایرامعلی بیگوا در سال ۱۸۹۸ در خانواده تیمور بیگ بایرامعلی بیگوف، تاریخ نگار آذربایجانی، در لنکران چشم به دنیا گشود. او در سال ۱۹۰۶ به «مدرسه اسلامی شبانه روزی دخترانانه روسی»، و ۷ سال بعد به «مدرسه شبانه روزی ساینت نینا» پذیرفته شد. در سال ۱۹۱۷ دیپلم خود را با دریافت لوح تقدیر به دست آورده و وارد دانشگاه پزشکی مسکو شد. به دنبال انقلاب اکتبر روسیه، مریم بایرامعلی بیگوا به دلیل اینکه دختر یک فرد باسواد بود، احساس خطر جانی کرد، تحصیلات خود را نیمه تمام گذاشته و به لنکران بازگشت.
... [مشاهده متن کامل]
در سال ۱۹۱۷، با حمایت و همت پدرش، تیمور بیگ بایرامعلی بیگوف، اقدام به تأسیس اولین مدرسه دنیوی دخترانه نموده و نخستین رئیس آن شد. سپس برای اینکه خانواده ها را ترغیب به آموختن دخترانشان کند، از بسیاری از خانواده منطقه خود بازدید به عمل آورد. تمام دروس در این مکتب به زبان روسی بود. مریم بایرامعلی بیگوا در راستای تبلیغ هنر باشگاه های درام، گروه کر و موسیقی در مدرسه یادشده برپا می کرد، که این نیز زمینه ساز شهرت یافتن یکی از دانش آموزان آن به عنوان بازیگر و یکی دیگر نیز به عنوان خواننده موسیقی مقامی در آینده شد. وی در سال ۱۹۱۹ بنیاد خیریه زنان لنکران را بنیان گذار کرد. مریم بایرامعلی بیگوا در سال ۱۹۳۱ در مقطع کارشناسی رشته حقوق از دانشگاه دولتی آذربایجان دانش آموخته شد.
مریم بایرامعلی بیگوا در سال ۱۹۲۳ به عقد جواد مالک یگانف درآمد، که حاصل این ازدواج ۳ فرزند دختر بود.
در سال ۱۹۲۵، ۴ سال بعد از نقل مکان به باکو، مریم بایرامعلی بیگوا که رئیس یک مدرسه در این شهر بود، برای نمایندگی آذربایجان در اولین کنفرانس سراسری معلمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی انتخاب شد. زمانی که در دانشگاه دولتی آذربایجان داشت تحصیل می گرفت، چند اثر از شعرای آذربایجانی را به زبان روسی ترجمه کرد.
در سال ۱۹۳۳، همسر مریم بایرامعلی بیگوا به ظن ارتباط با حزب مساوات، که در دوران جمهوری خلق آذربایجان حزب حاکم بود، بازداشت شد و پس از آن روز خانواده اش دیگر هرگز او را ندیدند. ۵ سال بعد، خود مریم بایرامعلی بیگوا که هیچ وقت به طور رسمی عضو حزب فوق الذکر نشده بود با همان اتهام بازداشت و وادار به ترک فرزندان خود شد. به همین جهت، مادربزرگشان از آن ها مراقبت کرد. او به تبعید به اردوگاه کار در آرخانگلسک واقع در شمال شوروی محکوم شد، جایی که برای مدتی در کارهای سخت وادار به اشتغال شد، ولی به خاطر سوابق تحصیلی درخشانش، تا مقام حسابداری پیش کشیده شد.