مرگ ومیر

/margomir/

معنی انگلیسی:
fatality, mortality

فرهنگ فارسی

مرگامرگ

واژه نامه بختیاریکا

مُردمُوی

مترادف ها

fatality (اسم)
تلفات، مرگ ومیر

mortality (اسم)
مرگ ومیر، بشریت، میرش، متوفیات

murrain (اسم)
مرگ ومیر، گوشت مرده

فارسی به عربی

ضحیة , فناء

پیشنهاد کاربران

مرگ و میر ؛ از اتباع است : الهی مرگ و میر نباشد باقی چیزها درست می شود.
مرگ و میر ( Mortality ) :[ اصطلاح مرغ داری] وقوع مرگ و میر مرغها در یک جمیعت مرغها و یا در یک محل مشخص را به نام مرگ و میر مرغ ها یاد میکنند .
مردن

بپرس