Birth - Life - Death به زبان انگلیسی و
Geburt - Leben - Tod با تلفظ گِبورت - لِبِن - تَود به زبان آلمانی.
هر زندگی نباتی و حیوانی و انسانی دارای یک آغاز هم می باشد و نه فقط یک پایان. لذا در بررسی پدیده زندگی و احیاننا جاودانه بودن یا نبودن آن باید آغاز آنرا هم در نظر گرفت که عبارت از بیداری نفس مجرد ( یعنی من یا خود و نه روح یا روان یا جان و یا عقل ) از خواب ژرف و شیرین طولانی مدت می باشد. زندگی دنیوی در مقابل مرگ قرار ندارد بلکه در لحظه بسته شدن نطفه در رحم حیوانات ماده و تخم پرندگان و مرغ های خانگی و مادران انسانی و مرطوب شدن بذر نباتات و جفت شدن گردهای مذکر و موئنث گل ها به کمک حشرات و بخصوص زنبور ها بهنگام شکوفائی غنچه ها آغاز میگردد و در لحظه خشک شدن و مرگ به پایان میرسد. مشاهدات نفسانی افراد انسانی ( حتا مشاهدات نفسانی کاملا غریزی گیاهان و مشاهدات غریزی - فکری - خیالی - وهمی حیوانات ) دو نوع می باشد و از دو فاز برخوردار است ؛ یکی مشاهده زندگی دنیوی در طول بیداری یعنی در فاصله زمانی بین بسته شدن نطفه در رحم مادر تا لحظه مرگ و دیگری مشاهده زندگی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین در قالب رویاهای حقیقی و روشن تر از روشنایی روز های دنیوی از لحظه مرگ تا بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر در همین دنیا پس از اینکه در سطحی کمال یافته تر از حالت فعلی از نو آفریده خواهد شد. طول خواب ژرف و شیرین و مشاهدات نفسانی در قالب روئیا همیشه برای هر فرد انسانی در هر عصری مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی کیهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی محتوای کیهان در مرکز و وقوع دو مه بانگ متوالی، نه یک ثانیه یا لحظه بیشتر و نه یک ثانیه یا لحظه کمتر. و آنهم در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد نه فقط یک یا صد و یا هزار بار بلکه دقیقا به تعداد زندگی های دنیوی با مراتب و درجات مختلف تکاملی و فراوان بین دو حد ؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف محدود و محصور بین دو حالت بهشت برین متوالی در طول سفر کلی و تکاملی بی پایان.
... [مشاهده متن کامل]
پدیده های تولد و مرگ نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز همدیگر و یک نوسانگر دوقطبی می باشند که قطبین آن غیر قابل تفکیک و جدایی از هم هستند مثل نوسانگر دو قطبی ماده - روح با لایه درونی یعنی روان. روح و روان عامل حیات بخش نمی باشند بلکه بهمراه ماده خمیر مایه ساختاری تثلیثی اند و هیچگاه از همدیگر جدا نمی شوند. بستر امن و آرام و ساکن و پیوسته و فراگیر جان نقش بخشیدن زندگی به کالبد تثلیثی را عهده دار می باشد از لحظه بسته شدن نطفه تا لحظه مرگ. لذا تعریف مرگ توسط بعضی متکلمین و مفسرین و حکیمان و عارفان و به اصطلاح الاهی دانان دینی به شکل : مرگ عبارت است از بریدن علاقه روح از کالبد به اصطلاح مادی ، یک تعریف خیالی - اوهامی - ابهامی - خرافی - دینی بیش نمی باشد و تهی یا خالی از حقیقت و بریده از واقعیت است.