مرگ سیاه

دانشنامه عمومی

طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک دنیاگیری طاعون به عنوان ویرانگرترین بیماری همه گیر تاریخ بود که در دورهٔ اوج خود میان سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ میلادی اروپا را درنوردید. این نخستین همه گیری بزرگ در اروپا و دومین آن در جهان بود.
مرگ سیاه تنها همه گیری بود که به طور دقیق توسط تاریخ دانان توصیف شده است. شمار مرگ ومیر این بیماری در این دوره کاملاً مشخص نیست. اما برآورد آن حدود ۳۰ تا ۶۰ درصد جمعیت اوراسیا یعنی نزدیک به ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر در طی این چند سال است. با این حال منابع تاریخی بسیاری دربارهٔ همه گیری طاعون سیاه در آسیا وجود ندارد. تخمین زده می شود که یک سوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند. [ ۱]
کاربرد عنوان «مرگ سیاه» از سده ۱۷ میلادی به صورت پراکنده برای این دنیاگیری پدیدار شد[ ۲] و از سده ۱۸ میلادی رواج یافت. [ ۳] این نام گذاری احتمالاً بر اثر درک و ترجمه اشتباه عبارت لاتین «atra mors» حاصل شده که در آن کلمه «atra» به دو معنای «وحشتناک» و «سیاه» است. از این رو بخش «سیاه» در آن هیچ ارتباطی با علائم ظاهری بیماری ندارد. در یک مورد منحصر به فرد، سیمون دو کووین، پزشک و ستاره شناس سده چهاردهم فرانسوی در شعری به زبان کلاسیک لاتین این بیماری را «mors nigra» به معنای «مرگ سیاه» خوانده است. در این مورد نیز مقصود فاجعه و وحشت حاصل از بیماری است و «سیاه» اشاره ای به رنگ عارضه ها و اندام بیمار ندارد. به هر صورت در آن زمان به این نام گذاری توجهی نشد. [ ۴] بسیاری از پژوهشگران «مرگ سیاه» را در مفهومی گسترده تر، به همه دنیاگیری دوم طاعون اطلاق می کنند. منابع مختلف از سده چهاردهم از آن با عنوان های «آفت بزرگ»، «طاعون فلورانس»، «مرگ ومیر»، و «طاعون» یاد کرده اند. [ ۳] از همان ابتدا، برای ایجاد تمایز مفهومی و واژه شناختی بین مرگ سیاه و سایر بیماری های واگیردار، از اصطلاح «همه گیری» به شکل اختصاصی برای این بیماری استفاده می شد. [ ۵]
پدیداری بیماری های همه گیر در قرون وسطی یک اتفاق عادی بود. اپیدمی ها با گسترش تجارت راه دور به طور فزاینده ای متداول تر شدند. [ ۶] مرگ سیاه آغاز دنیاگیری دوم طاعون بود که در دهه ۱۳۳۰ میلادی از آسیای مرکزی همه گیری پیدا کرد. [ ۳] نمونه هایی که از دندان های مردگان دهه ۱۳۳۰ میلادی در گورستان های نزدیک دریاچه ایسیک کول قرقیزستان گرفته شده، نشان می دهند که مرگ سیاه نخستین بار در آنجا ظهور پیدا کرده است. همچنین در سال های ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ میلادی به طور ناگهانی شمار خاک شدگان در آن منطقه بسیار بالا رفت. [ ۷] طاعون خیارکی در این دوره در آسیای مرکزی شایع بود و به نظر می رسد که جنگ مغول ها و چینی ها سبب آغاز آن شده است. طاعون در سال ۱۳۳۴ میلادی در استان هوبئی چین همه گیری و به سرعت در استان های اطراف سرایت یافت. نخستین موارد همه گیری بیماری در ۱۳۴۶ میلادی در مناطق دریای سیاه و دریای خزر دیده شد. [ ۸]
عکس مرگ سیاهعکس مرگ سیاهعکس مرگ سیاهعکس مرگ سیاهعکس مرگ سیاه

مرگ سیاه (فیلم). مرگ سیاه ( انگلیسی: Black Death ) فیلمی در ژانر ترسناک و ماجرایی به کارگردانی کریستوفر اسمیت بر اساس فیلمنامه داریو پولونی است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به شان بین، ادی ردمین، کاریس ون هویتن، دیوید وارنر، و جانی هریس اشاره کرد.
تمام صحنه های فیلم مرگ سیاه به ترتیب زمانی فیلمبرداری شده اند، اتفاقی نادر است.
در سال ۱۳۴۸ در انگلستان قرون وسطایی آلوده به طاعون، راهب تازه کار اوسموند با زن جوانی به نام آوریل که در صومعه او پناه گرفته بود، رابطه پنهانی برقرار می کند. هنگامی که بیماری صومعه را درگیر می کند، آوریل به اصرار اوسموند می رود، اما قول می دهد که یک هفته برای اوسموند در جنگلی نزدیک منتظر بماند. اوسموند برای نشانه ای از خدا دعا می کند تا صومعه را ترک کند و با آوریل متحد شود. اندکی پس از آن، اولریک، فرستاده اسقف منطقه، به صومعه می رسد و در جستجوی راهنما در میان جنگل برای رسیدن به روستای باتلاقی دورافتاده دست نخورده طاعون است. با ورود اولریک به عنوان علامت خروج، Osmund داوطلب می شود تا به عنوان راهنما خدمت کند و به گروه خود که متشکل از سربازان Wolfstan, Griff, Dalywag, Mold, Ivo و Swire است می پیوندد. این گروه به اسموند اطلاع می دهد که تصور می شود روستا توسط یک نکرومانسر هدایت می شود و قصد دارند او را برای محاکمه و اعدام به اسقف تحویل دهند.
سفر به دهکده منجر به مرگ گریف و آیو می شود، در حالی که اوزموند لباس آغشته به خون آوریل را پیدا می کند و معتقد است که او مرده است. در نهایت با رسیدن به مقصد، گروه با هاب و لانگیوا، رهبران دهکده روبرو می شوند. روستاییان با آگاهی از نیات گروه، سربازان را مواد مخدر مصرف می کنند، در حالی که اوزموند متوجه می شود که جسد آوریل در دهکده است و شاهد اجرای مراسمی لانگیوا است که او را زنده می کند.
اعضای گروه بسته شده و در یک گودال پر از آب می برند که در آن هاب و لانگیوا به کسانی که خدا را نفی می کنند، آزادی می دهند. هنگامی که گروه امتناع می ورزد، دالیواگ به صلیب کشیده می شود و روده اش جدا می شود. این منظره باعث می شود که سویر از ایمان خود چشم پوشی کند و فقط روستاییان او را در جنگل حلق آویز کنند. پس از آن، اوسموند را نزد آوریل می آورند و با این باور که او در حالت رنج است، او را با چاقو می زند تا روحش را نجات دهد. سپس اولریک را از گودال می برند تا توسط اسب ها قطعه قطعه شود، اما قبل از اینکه روستاییان او را اعدام کنند، فاش می کند که به طاعون مبتلا شده و آن را به دهکده آورده است. با حواس پرتی روستاییان از این مکاشفه، ولفستن و مولد می توانند با چاقویی که اسموند در کنار گودال قرار گرفته است، خود را آزاد کنند و به مقابله برسند. هاب Mold را می کشد، اما توسط Wolfstan ناتوان می شود و در دستگاه انتقال نکرومانسر قرار می گیرد.
عکس مرگ سیاه (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مرگ سیاه (Black Death)
تابلوی رقص مرگ، الهام گرفته از طاعونی همه گیر، به ویژه نوع خیارکیآن، که در اواسط قرن ۱۴م اروپا را به ویرانی کشاند. طبق برآوردهای امروزی، یک سوم تا نیمی از جمعیت اروپا (ح ۷۵میلیون نفر) براثر این بیماری جان باختند. عامل آن باکتری یرسینیا پستیسبود که از کک های بدن موش های سیاه آسیایی مهاجر منتقل می شد. این بیماری از طریق راه های تجاری از چین به هند و از آن جا به اروپا انتقال یافت. اصطلاح مرگ سیاه اول بار در اوایل قرن ۱۹ در انگلستان به کار رفت. طاعون در اکتبر ۱۳۴۷م از سیسیل ایتالیا شروع شد، در ژانویۀ ۱۳۴۸م به جنوب فرانسه، و در اوت ۱۳۴۸م، پس از لنگرگرفتن دو قایق ماهی گیری فرانسوی در وِیموتِدورست، به انگلستان رسید. نشانه های آن عبارت بود از سردرد شدید، لکه های سیاه ناشی از خون ریزی زیرپوستی و خیارک یا در واقع آماس غدد لنفاوی در کشالۀ ران یا زیر بغل که گاه به اندازۀ پرتقال می شد. آن زمان خیارک را با اسامی گوناگونی چون کورک، جوش، و دمل سیاه توصیف می کردند. کمتر بیماری بیش از ۴ تا ۷ روز زنده می ماند، اما در مواردی نادر که خیارک می ترکید، بیمار جان به درمی برد. طب قرون وسطا از علاج این بیماری عاجز بود و بسیاری از طبیبان و کشیشان از نزدیک شدن به مبتلایان اجتناب می کردند. طبیبان هوای بد یا مقارنۀ سیارات را عامل بیماری می دانستند و عده ای نیز گدایان و یهودیان را به مسموم کردن آب چاه ها متهم می کردند. اما اکثر مردم عقیده داشتند که طاعون مکافات الهی است. ناشناخته بودن عامل بیماری بر وحشت آن می افزود، چنان که کشیشی فلاندریآن را با این کلمات وصف کرد: «هراس انگیزترینِ ترس ها». دو گونۀ دیگر از طاعون خیارکی نیز شایع شد که امروز به طاعون ریویو طاعون گندخونیمعروف اند و اطبای قرون وسطا بیش از پیش در شناخت بیماری درماندند. طاعون ریوی با سرایت به شش ها باعث سرفه های خونی می شد. باسیل این نوع طاعون حتی حین تنفس نیز در هوا پخش می شد و آن را به واگیردارترین گونۀ طاعون بدل می ساخت. همۀ مبتلایان ظرف دو تا سه روز جان می دادند، حتی در بدن همۀ آنان هنگام مرگ اثری از خیارک نبود. طاعون خیارکی ساده و ریوی، هنگام شیوع، ظاهراً به تناوب و در فصول مختلف سرایت می کنند. طاعون گندخونی کمتر مشاهده می شد، اما بیمار را در چند ساعت می کشت. این نوع طاعون با سرایت به جریان خون تعداد باسیل ها را در خون به حدی می رساند که کک های انسان نیز ناقل بیماری می شدند. چه بسا کشیشان و طبیبانی که بر بالین محتضری حاضر می شدند و پیش از بیمار جان می سپردند. براثر این مرگ ومیرها، بیم و نومیدی جامعۀ قرون وسطا را دربرگرفت و آثارش در مفهوم «رقص مرگ»، که از مضامین مکرر نقاشی های انگلیسی آن دوران است، کاملاً مشهود است، این بلا در انگلستان کمبود نیروی کار و درنتیجه افزایش دستمزدها و فروپاشی نظام فئودالیرا به دنبال داشت؛ شورش دهقاناندر ژوئن ۱۳۸۱م نیز از تبعات دیگر «مرگ سیاه» بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس