مرکوم

لغت نامه دهخدا

مرکوم. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از رکم. رجوع به رکم شود. || برهم نشانده و فراهم آمده. ( منتهی الارب ). متراکم : سحاب مرکوم ؛ ابر متراکم و برهم نشسته. ( از اقرب الموارد ) : و اِن یروا کسفاًمن السماء ساقطا یقولوا سحاب مرکوم. ( قرآن 44/52 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّرْکُومٌ: پرپشت - متراکم (تراکم اشیاء به معنای روی هم قرار گرفتن آنها است)
معنی یَرْکُمَهُ: که متراکم و انباشته سازد (از کلمه رکم به معنای جمع کردن و قرار دادن چیزی است بر روی چیزی دیگر ، ابر پر پشت را هم از همین جهت سحاب مرکوم میگویند که قطعات آن رویهم قرار دارد ، پس سحاب مرکوم یعنی مجتمع ابر و مجموع آن ، و تراکم اشیاء به معنای رویهم قرار ...
ریشه کلمه:
رکم (۳ بار)

(به فتح ر) روی هم جمع کردن و بعضی از شی‏ء را بالای بعضی نهادن (مجمع - اقرب) و آن در قرآن در متراکم شدن ابر و غیره به کار رفته است . سحاب مرکوم یعنی ابرهای متراکم . رکام به معنی مرکوم و متراکم است یعنی: خدا ابری را میراند سپس میان آن پیوستگی می‏دهد سپس آن را متراکم می‏کند. * . ما قبل آیه درباره انفاق کفار برای باز داشتن از راه خداست علی هذا ظاهراً مراد از طیّب مالی است که در راه خدا خرج شده و از خبیث مالی که برای باز داشتن از راه خدا مصرف شده باشد در این صورت آن همه مالها در جهنّم روی هم انباشته شده و به شکل توده‏ای از عذاب در می‏آید و به جان صاحبان مال می‏افتد چنانکه درباره اندوختن طلا و نقره آمده . علی هذا جمله «اُلئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» در ذیل آیه به «اَلَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ اَمْمالَهُمْ لِیَصُدّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ» راجع است.

پیشنهاد کاربران

بپرس