مرکز فرماندهی


برابر پارسی: ستاد فرماندهی

معنی انگلیسی:
headquarters

جدول کلمات

ستاد

مترادف ها

headquarters (اسم)
مرکز فرماندهی، مرکز کار، برج نظارت

nerve center (اسم)
مرکز فرماندهی، مرکز عصبی

پیشنهاد کاربران

بپرس