لغت نامه دهخدا
مروی. [ م َرْ وی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به مروة که شهری است در حجاز در سمت وادی القری. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).
مروی. [ م َرْ ] ( ص نسبی ) منسوب به مرو. از مرو. مروزی. مرغزی.
- بازارچه مروی ؛ بازارچه ای به طهران مقابل شمس العماره منسوب به خان مرو بانی مدرسه مروی.
- مدرسه مروی ؛ مدرسه ای به طهران در مدخل بازارچه مروی ، مقابل شمس العماره ، ساخته خان مرو به عهد سلطنت سلسله قاجاریه.
مروی. [ م ِرْ وا ] ( ع اِ ) رسنی است که بدان بار بر شتر استوار کنند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).ج ، مَراوی ( مَراو )، مَراوی ̍. ( از اقرب الموارد ).
مروی. [ م ُ ] ( ع ص ) مُرو. نعت فاعلی از مصدر ارواء. رجوع به ارواء شود. || ماء مروی ؛ آب ِ سیراب کن. ( از منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) روایت کرده شده نقل شده .
آب سیراب کن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
مروی (سودان). مروی ( به عربی: مروی ) یک منطقهٔ مسکونی در سودان است که در شمالیه واقع شده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: مروی (سودان)
دانشنامه آزاد فارسی
مِرُوی (Meroë)
شهری باستانی در سودان، کنار نیل نزدیک خارطوم، پایتخت نوبهیا نوبیای باستان (ح ۶۰۰پ م ـ۳۵۰م). در این محل مقبره ها و کتیبه هایی از زیر خاک بیرون آورده اند و آثار کوره های آهنگری نیز یافته اند.
شهری باستانی در سودان، کنار نیل نزدیک خارطوم، پایتخت نوبهیا نوبیای باستان (ح ۶۰۰پ م ـ۳۵۰م). در این محل مقبره ها و کتیبه هایی از زیر خاک بیرون آورده اند و آثار کوره های آهنگری نیز یافته اند.
wikijoo: مروی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید