مروک
لغت نامه دهخدا
مروک. [ م ُرْ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک در 42هزارگزی جنوب غربی آستانه و 18 هزارگزی چالان چولان بروجرد و در دامنه سردسیری واقع و دارای 220 تن سکنه است. آبش از رودخانه چوبدر. محصولش غلات ، بنشن و شغل مردمش زراعت وقالیچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
دانشنامه عمومی
مروک روستایی است در دهستان القورات از توابع بخش مرکزی شهرستان بیرجند، واقع در استان خراسان جنوبی که بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۴۹ نفر ( در ۱۸ خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: مروک
پیشنهاد کاربران
اصطلاح و فلسفه پیدایش مِروک از کلمه مور به مفهوم کوچک و دانه یا موره ریز ایجاد شده. از اونجایی که حروف الفبا هر کدام برای خودشان یک ذات پنهانی رو در درون کلمات دارند مثل حرف آ که در غالب کلمات در عالم
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
کاربردی به موقعیت ها و وقایع در حال رشد و بزرگ شدن اشاره دارد و حرف و به وقایع رو به سرازیری و کوچک بودن و یا شدن اشاره دارد یا حرف ر که بیشتر در کلماتی که تکرار در اون عمل زیاد هست مثل کار ریشتر ارتعاش اَرّه راه و غیره اشاره دارد یا حرف ه که به وقایع لطیف مثل هوا حاره حرارت حرف هوش اشاره دارد. کلمه مروک که در اصطلاح محلی های جنوب کشور به پشه های خیلی ریز گفته می شود یا مثل مور و موریانه که ذاتا کوچک و ریز می باشد. کلمه مروک که دو حرف تاکید و و ک در این کلمه دو بار تاکید بر کوچک بودن اشاره دارد یعنی پشه ی خیلی ریز. یک اصطلاح رایجی که مثلاً اشاره به کم سن و سال بودن صاحب اسم محمد باشد مَمِدو گفته می شود. یا مثل کلمه خارگ که نام جزیره ای می باشد و جزیره کوچکتر در کنار آن را خارگو می گویند مُؤَیّد این مطلب می باشد. یا در علم شیمی که به دانه بندی های ریز و ساختار مولکولی کوچک مونومر و پلیمر گفته می شود نیز از این رویه استفاده شده است.