[ویکی نور] «ابوعبدالرحمن عبدالله بن مبارک بن واضح مروزی»، در سال 118ق در مرو به دنیا آمد. او از موالی بنی حنظله و مادرش از خوارزمیان بود. بیشتر زندگیش را در سفرهای بازرگانی، حج گزاری و جهاد با رومیان گذراند.
از بیست سالگی به دنبال علم رفت و از سلیمان اعمش، اوزاعی، شُعبه، ابن عُیینه، ابن جریح، ابوحنیفه کوفی، سفیان ثوری و مالک بن انس فقه و حدیث آموخت.
یحیی بن معین، اسحاق بن راهویه، احمد بن مردویه، ابو اسحاق فزاری، حسین بورانی، فضیل بن عیاض، عبد الرحمن بن مهدی، و ابن منیع از وی روایت کردند. به گفته ابن معین، وی دارای مجموعه احادیثی حدود بیست هزار موضوع بود. خود می گفت که چهار هزار حدیث شنیده و از هزار نفر روایت کرده است. ابن مبارک بازرگانی پارسا و بخشنده بود و نقل است که هر سال هزار دینار از اموال خود را به تهیدستان می بخشید.
او که فقیه، محدث و عارف مشهور ایرانی در قرن دوم هجری است، بسار زاهد بود و گوشه نشینی و خلوت را خیلی دوست داشت، از همین رو از مردم کناره گرفته بود و کتاب «الموطأ» مالک بن انس را روایت می کرد. پدرش نیز مرد صالحی بود، روزی در باغ مولایش که کار می کرد، مولا از او انار شیرین خواست. او انار آورد ولی ترش بود، مولا ناراحت شد و گفت من انار شیرین خواستم، او دو مرتبه انار آورد ولی باز هم ترش بود، مولایش خشمگین شد و گفت مگر تو انار شیرین از ترش را نمی شناسی؟ گفت خیر! مولا گفت چرا؟ گفت من هنوز از این باغ انار نخورده ام تا بشناسم. مولا گفت چرا؟ گفت برای اینکه اجازه نداشته ام. وقتی مولایش حرف او را شنید و تحقیق کرد و دید که راست می گوید، دختر خودش را به او داد. گویند که عبدالله از همین دختر بوده است.
عبدالله بن مبارک در سال 182ق در شهر درهیت که از شهرهای عراق است درسن 60 سالگی در بازگشت از جنگ با رومیان فوت کرد. قبر او هم همانجاست و زیارتگاه مردم آنجا می باشد.
الزهد و یلیه کتاب الرقائق / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
از بیست سالگی به دنبال علم رفت و از سلیمان اعمش، اوزاعی، شُعبه، ابن عُیینه، ابن جریح، ابوحنیفه کوفی، سفیان ثوری و مالک بن انس فقه و حدیث آموخت.
یحیی بن معین، اسحاق بن راهویه، احمد بن مردویه، ابو اسحاق فزاری، حسین بورانی، فضیل بن عیاض، عبد الرحمن بن مهدی، و ابن منیع از وی روایت کردند. به گفته ابن معین، وی دارای مجموعه احادیثی حدود بیست هزار موضوع بود. خود می گفت که چهار هزار حدیث شنیده و از هزار نفر روایت کرده است. ابن مبارک بازرگانی پارسا و بخشنده بود و نقل است که هر سال هزار دینار از اموال خود را به تهیدستان می بخشید.
او که فقیه، محدث و عارف مشهور ایرانی در قرن دوم هجری است، بسار زاهد بود و گوشه نشینی و خلوت را خیلی دوست داشت، از همین رو از مردم کناره گرفته بود و کتاب «الموطأ» مالک بن انس را روایت می کرد. پدرش نیز مرد صالحی بود، روزی در باغ مولایش که کار می کرد، مولا از او انار شیرین خواست. او انار آورد ولی ترش بود، مولا ناراحت شد و گفت من انار شیرین خواستم، او دو مرتبه انار آورد ولی باز هم ترش بود، مولایش خشمگین شد و گفت مگر تو انار شیرین از ترش را نمی شناسی؟ گفت خیر! مولا گفت چرا؟ گفت من هنوز از این باغ انار نخورده ام تا بشناسم. مولا گفت چرا؟ گفت برای اینکه اجازه نداشته ام. وقتی مولایش حرف او را شنید و تحقیق کرد و دید که راست می گوید، دختر خودش را به او داد. گویند که عبدالله از همین دختر بوده است.
عبدالله بن مبارک در سال 182ق در شهر درهیت که از شهرهای عراق است درسن 60 سالگی در بازگشت از جنگ با رومیان فوت کرد. قبر او هم همانجاست و زیارتگاه مردم آنجا می باشد.
الزهد و یلیه کتاب الرقائق / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
wikinoor: مروزی،_عبدالله_بن_مبارک