مرواریدین. [ م ُرْ ] ( ص نسبی ) مرواریدی. منسوب به مروارید. چون مروارید. دارای خصوصیات مروارید : آن خط کز آن قلم آید آن را لؤلُئی خوانند یعنی مرواریدین. ( نوروزنامه ). || ساخته شده از مروارید. رجوع به مروارید شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به مروارید : ۱- ساخته از مروارید . ۲- مزین به مروارید : اگر بخواهی اسب بازین و ساز گوهرین و مرواریدین و زرین و یاقوتین بیرون آید .