مرهم دان. [ م َ هََ ] ( اِ مرکب ) طبله مرهم. ( آنندراج ). ظرفی که در آن مرهم را ضبط می کنند. ( ناظم الاطباء ). ظرفی سفالین یا چوبین و غیره که مرهم در آن نهادندی : پرنگردد زخمت از مرهم مسیح گر شود افلاک مرهم دان او.
مسیح کاشی ( از آنندراج ).
سینه ریشانیم دارد این دهن درمان ما ای نمکدان لب لعل تو مرهم دان ما.