اکنون در این مرنجم درسمج بسته دیر
بربندخود نشسته چو بر بیضه ماکیان.
مسعودسعد.
من در شب سیاهم و نام من آفتاب من در مرنجم و سخن من به قیروان.
مسعودسعد.
بیت ذیل نیز شاهد برای نام این قلعه است ولی آنچه در انجمن آرا و آنندراج آمده است که آن قلعه که مسعود در آن محبوس بوده قلعه نای است ، و شاید در این بیت خطاب به قلعه کرده ( به وقف نون ) گوید مرنج از شکوه من....ای حصن مرنج وای آنکس
کو چون من بر سر تو باشد.
براساسی نیست.