مرمت کردن


مترادف مرمت کردن: ترمیم کردن، تعمیر کردن، بازسازی کردن، به سازی کردن، اصلاح کردن، بهبود بخشیدن

معنی انگلیسی:
mend, rehabilitate, repair

لغت نامه دهخدا

مرمت کردن. [ م َ رَم ْ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) التیام دادن. اصلاح کردن. ترمیم کردن. تعمیر. ( از منتهی الارب ) :
دارالفناء کوی مرمت نمی کنند
برخیز تا عمارت دارالبقا کنیم.
سعدی ( از نسخه خطی کهن ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اصلاح کردن بنا و غیره تعمیر کردن .

جدول کلمات

ترمیم

مترادف ها

repair (فعل)
جبران کردن، عازم شدن، مرمت کردن، تعمیر کردن، دوباره دایر کردن

mend (فعل)
درست کردن، بهبودی یافتن، شفاء دادن، رفو کردن، مرمت کردن، تعمیر کردن

do up (فعل)
انجام دادن، شروع بکار کردن، اماده استفاده کردن، لخت شدن، مرمت کردن

furbish up (فعل)
مرمت کردن

پیشنهاد کاربران

بازسازی . . . . . . .
تجدید بنا
میببب بمىلل بن. رنىق رنى

بپرس