کای محمد رو طبیب حاذق صادق توئی
خُلق کن با خَلق و درنه درد ایشان را مرم.
سنائی.
مرم. [ م ُ رِم م ] ( ع ص ) نعت فاعلی است از مصدر ارمام. رجوع به ارمام شود. || ناقة مرم ؛ شتر ماده فربه با استخوان مغزدار، یا ناقه که در استخوانش اندک مغز مانده باشد. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).