مرلین کریسپل ( به انگلیسی: Marilyn Crispell ) متولد ۳۰ مارس ۱۹۷۴ در فیلادلفیا، پنسیلوانیا، پیانیست و آهنگساز جاز آمریکایی است.
جان پارلس از نیویورک تایمز او را اینگونه توصیف می کند: «شنیدن پیانو انفرادی مریلین کریسپل مانند زیر نظر گرفتن یک آتشفشان فعال است او یکی از معدود پیانیست هایی است که به چالش فری جاز نیز برمی خیزد. »[ ۱] علاوه بر او. کریسپل به عنوان یک نوازنده یا رهبر گروه، کار گسترده ای دارد. [ ۲]
کریسپل در فیلادلفیا به دنیا آمد و در ده سالگی به بالتیمور نقل مکان کرد و در دبیرستان وسترن مریلند تحصیل کرد[ ۳] [ ۴] [ ۵] او در سن هفت سالگی در کنسرواتوار پی بادی پیانو کلاسیک خواند و از سنین پایین شروع به بداهه نوازی کرد، به لطف معلمی که از همه شاگردانش می خواست بدون توجه به سطح مهارتشان بداهه نوازی کنند. [ ۳] او بعداً در کنسرواتوار موسیقی نیواینگلند تحصیل کرد و در آنجا پیانو و آهنگسازی خواند و در سال ۱۹۶۸ فارغ التحصیل شد. [ ۶] [ ۷]
کریسپل تا سال ۱۹۷۵ علاقه ای به جاز نداشت، زمانی که در کیپ کاد زندگی می کرد، برای اولین بار آهنگ "عشق عالی" جان کولترین را شنید. او به یاد می آورد: "کیفیت عاطفی و روحی آن بر من غلبه کرد می توانم صادقانه بگویم که احتمالاً بی نظیرترین تجربه ای است که در زندگی ام داشته ام. آن یک شب گوش دادن به "عشق عالی" بارها و بارها فقط زندگی من را کاملاً تغییر داد. "[ ۸] کریسپل به دوباره پس از مدت کوتاهی به بوستون بازگشت، جایی که به مدت دو سال به طور خصوصی با چارلی باناکوس جاز را آموخت. به گفته کریسپل، "من باید واقعاً از ابتدا می رفتم. باید همه کارها را با دوازده کلید انجام می دادم. باید در هر کلید در هر قطعه هفت تک نوازی می نوشتم. باید به تعداد زیادی چیز گوش می دادم و آن را رونویسی می کردم. برای اینکه بتوانید آنچه را که اتفاق می افتد بشنوید و بفهمید، در محدوده این چرخه های زمانی و تغییرات آکورد. مردم چگونه از آکوردها و نت ها و آکوردها و مقیاس ها استفاده می کردند؟ آنها به کجا می رفتند؟[ ۹]
زمانی که در بوستون بود، با چارلی ماریانو، نوازنده ساکسیفون ملاقات کرد، که به او پیشنهاد کرد در جلسات استودیوی موسیقی خلاقانه در وودستاک، نیویورک، که توسط کارل برگر، اینگرید سرتسو، و اورنت کلمن تأسیس شده بود شرکت کند. در سال ۱۹۷۷، او برای یک تابستان از استودیو دیدن کرد و با نوازندگانی مانند سیسیل تیلور، دان چری، روسکو میچل، وادادا لئو اسمیت، آنتونی دیویس و الیور لیک در تماس بود. او در مورد اولین برخوردش با تیلور به یاد می آورد: "روزی را که برای اولین بار با سیسیل تیلور آشنا شدم را به یاد می آورم… یک پیانو پشت اتاق استخر بود؛ بنابراین من پشت پیانو نشستم و یک کنسرت بداهه به او دادم. وقتی کارم تمام شد دستم را بوسید و گفت: "این خانم می تواند بازی کند!" من هنوز هم از شنیدن نامم در همان نفس ابراز خوشحالی می کنم. ( در این مدت، مردم به دلیل رویکرد آتشین او به پیانو و تمایلش به نواختن، اغلب او را به عنوان «سیسیل تیلور زن» یاد می کردند. نت های زیادی، همیشه. به طور مداوم، بدون وقفه زیاد. " دنیا برای نوع موسیقی که ما انجام می دهیم… اگر در شهر نیویورک اتفاق می افتاد، فکر نمی کنم این حس یکسان باشد. اینجا شما با هنرمندان راهنما در این کشور زندگی می کردید و غذا می خوردید و با آنها می گذرید. محیط متل. مردم تمام شب بیدار بودند و آتش می زدند و بیرون روی چمن با نوازندگانی از سراسر جهان بازی می کردند. پس از اتمام جلسه، کریسپل به سرعت به وودستاک نقل مکان کرد و از آن زمان تاکنون در آنجا اقامت داشته است. زمانی که کریسپل در استودیوی کریتیو موزیک بود، با آنتونی برکستون نیز ملاقات کرد که از او دعوت کرد تا با گروهش بنشیند. او به یاد می آورد: "در اولین کنسرت ما، آنتونی آبجو را در دست من گذاشت و گفت: "آرام باش، اینقدر نت ننواز. " من در دقیقه هزاران نت می نواختم، و او اولین کسی بود که برخلاف رگبارهای مداوم، من را به فکر فضا و نفس و جمله بندی کرد. » کوارتت، که او از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۵ عضو آن بود، و همچنین مارک درسر، نوازنده بیس، و گری همینگوی درامر نیز حضور داشت. در طول این مدت، او تقریباً دوازده ضبط با برکستون انجام داد و همچنین شروع به انتشار ضبط هایی به نام خودش کرد. او در مورد دوران تصدی خود در این گروه اظهار داشت: من مثل یک خانواده بودم، بازی با آنتونی واقعاً چیزهای زیادی در مورد فضا، استفاده از فضا و سکوت و نفس و استفاده از ترکیب بندی در بداهه نوازی به من آموخت. فقط حضور در آهنگ های او چیزهای زیادی در مورد آهنگسازی به من آموخت… چیزی که واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که او به روشی بسیار شبیه به موسیقیدانان کلاسیک معاصر بود اما با آزادی بسیار بیشتر و امکان تفسیر را فراهم می کرد. از آن زمان، سکوت و فضا به عنوان بخش مرکزی ضبط های او شناخته شده است. همان طور که او در مصاحبه ای با PostGenre اشاره کرد، مرلین خاطرنشان کرد: "وقتی برای اولین بار شروع به نواختن موسیقی خلاقانه کردم، فکر نمی کنم در اجراهایم سکوت زیادی به جا بگذارم. من به شدت بر روی انرژی بازی و نمایش تمرکز کردم. چه کاری می توانستم انجام دهم. این نوع تفکر اکنون با ذهنیت من بسیار دور است. [ ۱۰]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجان پارلس از نیویورک تایمز او را اینگونه توصیف می کند: «شنیدن پیانو انفرادی مریلین کریسپل مانند زیر نظر گرفتن یک آتشفشان فعال است او یکی از معدود پیانیست هایی است که به چالش فری جاز نیز برمی خیزد. »[ ۱] علاوه بر او. کریسپل به عنوان یک نوازنده یا رهبر گروه، کار گسترده ای دارد. [ ۲]
کریسپل در فیلادلفیا به دنیا آمد و در ده سالگی به بالتیمور نقل مکان کرد و در دبیرستان وسترن مریلند تحصیل کرد[ ۳] [ ۴] [ ۵] او در سن هفت سالگی در کنسرواتوار پی بادی پیانو کلاسیک خواند و از سنین پایین شروع به بداهه نوازی کرد، به لطف معلمی که از همه شاگردانش می خواست بدون توجه به سطح مهارتشان بداهه نوازی کنند. [ ۳] او بعداً در کنسرواتوار موسیقی نیواینگلند تحصیل کرد و در آنجا پیانو و آهنگسازی خواند و در سال ۱۹۶۸ فارغ التحصیل شد. [ ۶] [ ۷]
کریسپل تا سال ۱۹۷۵ علاقه ای به جاز نداشت، زمانی که در کیپ کاد زندگی می کرد، برای اولین بار آهنگ "عشق عالی" جان کولترین را شنید. او به یاد می آورد: "کیفیت عاطفی و روحی آن بر من غلبه کرد می توانم صادقانه بگویم که احتمالاً بی نظیرترین تجربه ای است که در زندگی ام داشته ام. آن یک شب گوش دادن به "عشق عالی" بارها و بارها فقط زندگی من را کاملاً تغییر داد. "[ ۸] کریسپل به دوباره پس از مدت کوتاهی به بوستون بازگشت، جایی که به مدت دو سال به طور خصوصی با چارلی باناکوس جاز را آموخت. به گفته کریسپل، "من باید واقعاً از ابتدا می رفتم. باید همه کارها را با دوازده کلید انجام می دادم. باید در هر کلید در هر قطعه هفت تک نوازی می نوشتم. باید به تعداد زیادی چیز گوش می دادم و آن را رونویسی می کردم. برای اینکه بتوانید آنچه را که اتفاق می افتد بشنوید و بفهمید، در محدوده این چرخه های زمانی و تغییرات آکورد. مردم چگونه از آکوردها و نت ها و آکوردها و مقیاس ها استفاده می کردند؟ آنها به کجا می رفتند؟[ ۹]
زمانی که در بوستون بود، با چارلی ماریانو، نوازنده ساکسیفون ملاقات کرد، که به او پیشنهاد کرد در جلسات استودیوی موسیقی خلاقانه در وودستاک، نیویورک، که توسط کارل برگر، اینگرید سرتسو، و اورنت کلمن تأسیس شده بود شرکت کند. در سال ۱۹۷۷، او برای یک تابستان از استودیو دیدن کرد و با نوازندگانی مانند سیسیل تیلور، دان چری، روسکو میچل، وادادا لئو اسمیت، آنتونی دیویس و الیور لیک در تماس بود. او در مورد اولین برخوردش با تیلور به یاد می آورد: "روزی را که برای اولین بار با سیسیل تیلور آشنا شدم را به یاد می آورم… یک پیانو پشت اتاق استخر بود؛ بنابراین من پشت پیانو نشستم و یک کنسرت بداهه به او دادم. وقتی کارم تمام شد دستم را بوسید و گفت: "این خانم می تواند بازی کند!" من هنوز هم از شنیدن نامم در همان نفس ابراز خوشحالی می کنم. ( در این مدت، مردم به دلیل رویکرد آتشین او به پیانو و تمایلش به نواختن، اغلب او را به عنوان «سیسیل تیلور زن» یاد می کردند. نت های زیادی، همیشه. به طور مداوم، بدون وقفه زیاد. " دنیا برای نوع موسیقی که ما انجام می دهیم… اگر در شهر نیویورک اتفاق می افتاد، فکر نمی کنم این حس یکسان باشد. اینجا شما با هنرمندان راهنما در این کشور زندگی می کردید و غذا می خوردید و با آنها می گذرید. محیط متل. مردم تمام شب بیدار بودند و آتش می زدند و بیرون روی چمن با نوازندگانی از سراسر جهان بازی می کردند. پس از اتمام جلسه، کریسپل به سرعت به وودستاک نقل مکان کرد و از آن زمان تاکنون در آنجا اقامت داشته است. زمانی که کریسپل در استودیوی کریتیو موزیک بود، با آنتونی برکستون نیز ملاقات کرد که از او دعوت کرد تا با گروهش بنشیند. او به یاد می آورد: "در اولین کنسرت ما، آنتونی آبجو را در دست من گذاشت و گفت: "آرام باش، اینقدر نت ننواز. " من در دقیقه هزاران نت می نواختم، و او اولین کسی بود که برخلاف رگبارهای مداوم، من را به فکر فضا و نفس و جمله بندی کرد. » کوارتت، که او از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۵ عضو آن بود، و همچنین مارک درسر، نوازنده بیس، و گری همینگوی درامر نیز حضور داشت. در طول این مدت، او تقریباً دوازده ضبط با برکستون انجام داد و همچنین شروع به انتشار ضبط هایی به نام خودش کرد. او در مورد دوران تصدی خود در این گروه اظهار داشت: من مثل یک خانواده بودم، بازی با آنتونی واقعاً چیزهای زیادی در مورد فضا، استفاده از فضا و سکوت و نفس و استفاده از ترکیب بندی در بداهه نوازی به من آموخت. فقط حضور در آهنگ های او چیزهای زیادی در مورد آهنگسازی به من آموخت… چیزی که واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که او به روشی بسیار شبیه به موسیقیدانان کلاسیک معاصر بود اما با آزادی بسیار بیشتر و امکان تفسیر را فراهم می کرد. از آن زمان، سکوت و فضا به عنوان بخش مرکزی ضبط های او شناخته شده است. همان طور که او در مصاحبه ای با PostGenre اشاره کرد، مرلین خاطرنشان کرد: "وقتی برای اولین بار شروع به نواختن موسیقی خلاقانه کردم، فکر نمی کنم در اجراهایم سکوت زیادی به جا بگذارم. من به شدت بر روی انرژی بازی و نمایش تمرکز کردم. چه کاری می توانستم انجام دهم. این نوع تفکر اکنون با ذهنیت من بسیار دور است. [ ۱۰]

wiki: مرلین کریسپل