مرقوع

لغت نامه دهخدا

مرقوع. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از رقع. رجوع به رقع شود.
- قمیص مرقوع ؛ پیراهن وصله کرده : قال أزهر رأیت عمربن عبدالعزیز یخطب الناس و علیه قمیص مرقوع. ( تاریخ الخلفاء سیوطی ص 190 ).

فرهنگ فارسی

پیراهه وصله کرده

پیشنهاد کاربران

بپرس