مرغ یک پا داره
اصطلاحات و ضرب المثل ها
کنایه از یک دندگی و لجبازی، با قُدّی و سماجت روی حرف خود ایستادن.
پیشنهاد کاربران
ضرب المثلی داریم که بگه مرغ ما یه پا داره
مرغ یک پا داره. ( ضرب المثل ) شکل محاوره ای ضرب المثل «مرغ یک پا دارد»: تعبیری مثلی، سخت مصر در گفتۀ خویش. عقیدت دیگر نکنم. رای نگردانم. ( منبع: امثال و حکم دهخدا ) . رجوع شود به «مرغ».
توضیح:
از آنجا که مرغ دو پا دارد، بیان «مرغ یک پا دارد» دلالت بر مُصر بودن گوینده در گفته و عقیدۀ خویش را می کند، چرا که وی برای اصرار در گفته و عقیده اش چشم از حقیقت دو پا بودن مرغ می پوشاند.
... [مشاهده متن کامل]
داستان زیر، که شاید بیان منشاء حقیقی این ضرب المثل باشد و یا شاید بر اساس این ضرب المثل ساخته شده باشد ( از لحاظ ادبی، متن این داستان دارای اشکالات فراوان است ) ، قابل توجه است:
"بازرگانی می خواست نظر قاضی شهر را بنفع خود تغییر دهد. ازاینرو مرغی پخته را به نوکرش داد و گفت که آن را برای قاضی ببرد. بوی مرغ پخته نوکر گرسنه شکم را به هوس انداخت. گوشه ای نشست و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد. سپس با خود گفت: اگر قاضی از من پرسید پای مرغ چه شده، می گویم مرغ های محلۀ ما یک پا دارند.
نوکر مرغ را به خانه قاضی برد. قاضی به او گفت: پس یک پای دیگر مرغ کجاست؟ نوکر گفت: سرورم، مرغ های ما یک پا دارند. قاضی دستور داد تا نوکر را کتک بزنند تا به حقیقت اعتراف کند. نوکر کتک می خورد و می گفت: مرغ یک پا دارد. سرانجام قاضی تسلیم حرف او شد و با خود گفت: شاید راست می گوید و مرغ های محله شان واقعاً یک پا دارند.
از آن زمان به بعد این مثل به کسی گفته می شود که لجباز است و بر حرف خود پافشاری می کند و به هیچ عنوان حاضر نیست از حرف خود برگردد. " ( منبع: تارنمای شخصی آبادان ساز - با تغییر )
مثال:
"وی افزود: «نویسنده های ما از بچه ها عقب مانده اند و ضرورت های دنیای جدید را درک نکرده اند و همچنان مرغ شان یک پا دارد. ». " ( منبع: ریحانه فتحی ثانی، بنقل از داوود امیریان، در تارنمای سازمان تبلیغات اسلامی )
توضیح:
از آنجا که مرغ دو پا دارد، بیان «مرغ یک پا دارد» دلالت بر مُصر بودن گوینده در گفته و عقیدۀ خویش را می کند، چرا که وی برای اصرار در گفته و عقیده اش چشم از حقیقت دو پا بودن مرغ می پوشاند.
... [مشاهده متن کامل]
داستان زیر، که شاید بیان منشاء حقیقی این ضرب المثل باشد و یا شاید بر اساس این ضرب المثل ساخته شده باشد ( از لحاظ ادبی، متن این داستان دارای اشکالات فراوان است ) ، قابل توجه است:
"بازرگانی می خواست نظر قاضی شهر را بنفع خود تغییر دهد. ازاینرو مرغی پخته را به نوکرش داد و گفت که آن را برای قاضی ببرد. بوی مرغ پخته نوکر گرسنه شکم را به هوس انداخت. گوشه ای نشست و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد. سپس با خود گفت: اگر قاضی از من پرسید پای مرغ چه شده، می گویم مرغ های محلۀ ما یک پا دارند.
نوکر مرغ را به خانه قاضی برد. قاضی به او گفت: پس یک پای دیگر مرغ کجاست؟ نوکر گفت: سرورم، مرغ های ما یک پا دارند. قاضی دستور داد تا نوکر را کتک بزنند تا به حقیقت اعتراف کند. نوکر کتک می خورد و می گفت: مرغ یک پا دارد. سرانجام قاضی تسلیم حرف او شد و با خود گفت: شاید راست می گوید و مرغ های محله شان واقعاً یک پا دارند.
از آن زمان به بعد این مثل به کسی گفته می شود که لجباز است و بر حرف خود پافشاری می کند و به هیچ عنوان حاضر نیست از حرف خود برگردد. " ( منبع: تارنمای شخصی آبادان ساز - با تغییر )
مثال:
"وی افزود: «نویسنده های ما از بچه ها عقب مانده اند و ضرورت های دنیای جدید را درک نکرده اند و همچنان مرغ شان یک پا دارد. ». " ( منبع: ریحانه فتحی ثانی، بنقل از داوود امیریان، در تارنمای سازمان تبلیغات اسلامی )