مرغ یک پا دارد ؛ تعبیری مثلی ، سخت مصر در گفته خویش. عقیدت دیگر نکنم. رای نگردانم. ( امثال و حکم دهخدا ) .
مرغی که آن خایه می کرد بمرد.
مرغی که تخم زرین می کرد بمرد.
مرغی که آن خایه می کرد بمرد.
مرغی که تخم زرین می کرد بمرد.
مرغ یک پا دارد : [عامیانه ، کنایه ] از نظرم بر نمی گردم .