مرغ سلیمان
فرهنگ معین
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:هدهد
wikijoo: مرغ_سلیمان
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
بُدَک
مرغ سلیمان ؛ هدهد. شانه بسر. شانه سر. شانه سرک. پوپک. پوپش :
قافله شب چه شنیدی ز صبح
مرغ سلیمان چه خبر از سبا.
سعدی.
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم.
حافظ.
قافله شب چه شنیدی ز صبح
مرغ سلیمان چه خبر از سبا.
سعدی.
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم.
حافظ.
گاهی در ادبیات تمثیلی نقش راهنما دارد
هدهد، شانه به سر
هد هد