مرصفی
لغت نامه دهخدا
مرصفی. [ م َ ص َ ]( اِخ ) حسین بن احمدبن حسین مرصفی ، ادیب نابینا و مدرس الازهر در قاهره بود و به سال 1307 هَ. ق. درگذشت.او راست : الکلم الثمان. الوسیلة الادبیة فی العلوم العربیة. زهرة الرسائل. ( از الاعلام زرکلی ج 2 ص 250 ).
مرصفی. [ م َ ص َ ] ( اِخ ) سیدبن علی مرصفی ازهری. ادیب و لغوی مصری و از علمای بزرگ الازهر. وی به سال 1349 هَ. ق. در قاهره درگذشت. او راست : رغبة الاَّمل من کتاب الکامل در هشت جزو اسرار الحماسة، که جزء اول آن در شرح حماسة ابی تمام است. ( از الاعلام زرکلی ج 3 ص 217 ).
مرصفی. [ م َ ص َ ] ( اِخ ) محمدحسن نائل مرصفی. ادیب و روزنامه نگار مصری و صاحب مجله الجدید و مجله شهرزاد. در سال 1353 هَ. ق. درگذشت او راست : الابداع - زهرةالرسائل - لاَّلی الانشاء - القول المراد من بانت سعاد - ادب اللغة العربیة - تعلیقات بر شرح شیخ محمد عبده بر نهج البلاغة. ( از اعلام زرکلی ج 6 ص 326 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید