قصه افسر کیخسرو و تاج جمشید
به سر خاک نشینان که مرصعخوانی است.
( آنندراج ).
|| تمهید قصه خوانی. ( آنندراج ) : قصه قبضه شمشیر تو دارم به میان
گوش کن گوش که رفتم به مرصعخوانی.
قدسی ( آنندراج ).
|| رنگین کلامی و خوش سخنی.( آنندراج ) : درافشانی عرض مطلبش رفت
مرصعخوانی لعل لبش رفت.
اشرف ( از آنندراج ).