مرص

لغت نامه دهخدا

مرص. [ م َ ] ( ع مص ) به انگشت دوختن پستان و مانند آن را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

مرص. [ م َ رَ ] ( ع مص ) پیشی گرفتن. ( از منتهی الارب ). سبقت. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

پیشی گرفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس