مرشحه

لغت نامه دهخدا

( مرشحة ) مرشحة. [ م ِ ش َ ح َ ] ( ع اِ ) مرشح ، که خوی گیر و عرق گیر باشد. ج ، مَراشح. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مِرشَح شود.

مرشحة. [ م ُ ش ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ، نعت فاعلی از ارشاح. رجوع به مرشِح و ارشاح شود.

مرشحة. [ م ُ رَش ْ ش ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ، نعت فاعلی از ترشیح. رجوع به مرشِّح و ترشیح شود.

مرشحة. [ م ُ رَش ْ ش َ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ،نعت مفعولی از ترشیح. رجوع به مرشَّح و ترشیح شود.

پیشنهاد کاربران

تقویت شده و قوی.
به عنوان مثال در استعاره مصرحه مرشحه ادعای یکسانی و این همانی به اوج خود می رسد و به این سبب است که آن را مرشحه می گویند که در معنای تقویت شده و قوی است.
از توضیحات کتاب بیان. جناب سیروس شمیسا

بپرس