مرشحه
لغت نامه دهخدا
مرشحة. [ م ُ ش ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ، نعت فاعلی از ارشاح. رجوع به مرشِح و ارشاح شود.
مرشحة. [ م ُ رَش ْ ش ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ، نعت فاعلی از ترشیح. رجوع به مرشِّح و ترشیح شود.
مرشحة. [ م ُ رَش ْ ش َ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ،نعت مفعولی از ترشیح. رجوع به مرشَّح و ترشیح شود.
پیشنهاد کاربران
تقویت شده و قوی.
به عنوان مثال در استعاره مصرحه مرشحه ادعای یکسانی و این همانی به اوج خود می رسد و به این سبب است که آن را مرشحه می گویند که در معنای تقویت شده و قوی است.
از توضیحات کتاب بیان. جناب سیروس شمیسا
به عنوان مثال در استعاره مصرحه مرشحه ادعای یکسانی و این همانی به اوج خود می رسد و به این سبب است که آن را مرشحه می گویند که در معنای تقویت شده و قوی است.
از توضیحات کتاب بیان. جناب سیروس شمیسا