مرسی

/mersi/

مترادف مرسی: ممنون، متشکر، سپاس گزار، ممنون، ممنونم، متشکرم، سپاسگزارم

برابر پارسی: سپاس

معنی انگلیسی:
thank you

لغت نامه دهخدا

مرسی. [ م َ سا ] ( ع اِ )جایی که چیزی در آن بر جای می ایستد و استوار می گردد. ( ناظم الاطباء ). || محل توقف کشتیها نزدیک ساحل لنگرگاه. خور. فُرضة. ج ، مَراسی ( مراس ) : علی ساحل ذاک المرسی شجر فاریفون... ( الجماهر ص 44 ). || جریده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

مرسی. [ م ُ سا ] ( ع ص ، اِ ) اسم مفعول است از مصدر ارساء. رجوع به ارساء در ردیف خود شود.
- مرسی المزاد ؛ عقد قرارداد مزایده بر کسی که برنده شده و بالاترین بها را پیشنهاد کرده است.
|| ( مص ) برجای بداشتن. ( دهار ).

مرسی.[ م ُ سا ] ( ع اِ ) به معنی مَرسی است یعنی لنگرگاه.

مرسی. [ م َ ] ( اِخ ) شهری است به تونس با 14 هزار تن سکنه و دارای آبهای معدنی.
- پیمان مرسی ؛ پیمانی است که بین فرانسه و تونس منعقد گشت و بموجب آن پیمان باردو ( 1881 م. ) تعدیل شد و تونس تحت الحمایه فرانسه گشت.

مرسی. [ م ِ ] ( فرانسوی ، صوت ) سپاس. تشکر. متشکرم. سپاسگزارم. ممنونم.

مرسی. [ م ُ ی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به مرسیة که از بلاد مغرب است. ( از الانساب سمعانی ). رجوع به مرسیة شود.

مرسی. [ م ُ ] ( اِخ ) لقب احمدبن عمر، مکنی به ابوالعباس و ملقب به شهاب الدین. فقیه و صوفی قرن هفتم هجری.اصل او از مرسیة است و ساکن اسکندریه بود و اهالی اسکندریه تا امروز نیز به وی اعتقادی شدید دارند. مرسی به سال 686 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ج 1 ص 179 بنقل از النجوم الزاهرة و الرحلةالورثیلانیة ).

مرسی. [ م ُ ] ( اِخ ) لقب حسن بن عضدالدوله علی برادر المتوکل علی اﷲ ملک اندلس ، مکنی به ابوعلی و مشهور به ابن هود. فیلسوف و متصوف قرن هفتم هجری. به سال 633 هَ. ق. در مرسیة متولد شد و با اینکه پدرش نایب السلطنه آنها بود وی به تصوف و حکمت و طب پرداخت.و سپس به حج رفت و ساکن شام گشت و به سال 699 هَ. ق. در دمشق درگذشت. او را به ضلالت و پیروی از وحدت وجود متهم کرده اند. ( از الاعلام زرکلی ج 2 ص 221 بنقل از القلائد الجوهریة و شذرات الذهب و فوات الوفیات ).

مرسی. [ م ُ ] ( اِخ ) لقب محمدبن جعفربن احمدبن خلف بن حمید بلنسی مرسی ، مکنی به ابوعبداﷲ از ادیبان اندلس و عربی دان و آشنا به قرائتها. اصل او از «اسیلة» است و به سال 513 هَ. ق. متولد گشت و مدتی عهده دار منصب قضا در بلنسیه بود و به سال 586 هَ. ق. در مرسیة درگذشت. او راست : شرح الایضاح از فارسی ، شرح الجمل از جرجانی که هر دو در علم نحو است. ( از الاعلام زرکلی ج 6 ص 300 بنقل از بغیةالوعاة و کشف الظنون ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نام یکی از رودهای بریتانیای کبیر که بدریای ایرلند میریزد. این رودخانه نواحی لانکشایر و منچستر را آبیاری میکند و طولش قریب ۱۱۳ کیلومتر است .
متشکرم ممنونم . توضیح این کلمه در زبان فرانسوی اسم است و در اصل به معنی لطف و مرحمت می باشد و نیز در هنگام تشکر بکار میرود و درین صورت جای جملهای را میگیرد .
لقب محمد بن جعفر بن احمد

فرهنگ معین

(مِ ) [ فر. ] (فعل . ) متشکرم ، ممنونم .

فرهنگ عمید

متشکرم، ممنونم.

گویش مازنی

/mersi/ مسی – از جنس مس - زمینی که در آن درخت راش فراوان روییده باشد – راش زار

دانشنامه عمومی

مرسی (الجزایر). مرسی ( به عربی: المرسى ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان الشلف واقع شده است.
عکس مرسی (الجزایر)عکس مرسی (الجزایر)عکس مرسی (الجزایر)

مرسی (ترانه). «به من رحم کن» ( به انگلیسی: Mercy ) تک آهنگی توسط خواننده و ترانه سرای کانادایی شان مندز برای دومین آلبوم استودیویی او ایلومینیت است که در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶  ( ۲۰۱۶ - 10 - ۱۸ ) منتشر شد.
Mercy در این اهنگ به معنی رحم کردن است.
عکس مرسی (ترانه)

مرسی (شخصیت اورواچ). مِرسی ( به انگلیسی: Mercy ) یک شخصیت قابل بازی در بازی ویدئویی اورواچ ساخته بلیزارد انترتینمنت است. در جهان خیالی بازی، مرسی یک دکتر سوئیسی به اسم آنجلا زیگلر ( به انگلیسی: Angela Ziegler ) است که پشتیبانی پزشکی تیم اورواچ را انجام می دهد. در گیم پلی، او در کلاس پشتیبانی قرار می گیرد که می تواند هم تیمی هایش را شفا داده و قدرت آسیب را افرایش دهد و هم تیمی های مرده را زنده کند. مرسی یکی از محبوب ترین شخصیت های بازی است که در طول بتا، توسط بازیکنان به پر انتخاب شده ترین شخصیت پشتیبان بدل شد. توانایی زنده کردن مرسی مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت به طوری که باعث بازطراحی توانایی اش شد و بلیزارد تلاش زیادی کرد تا او را بیشتر به یک قهرمان قابل بازی تبدیل کند. لوسی پول صداپیشه مرسی است.
در اورواچ، مرسی در کلاس پشتیبان طبقه بندی می شود. [ ۱] مرسی مجهز به «عصای چاوش» و «کادوکئوس بلستر» است. [ ۲] عصای چاووش او دارای دو حالت شلیک است: آتش اول هم تیمی را شفا می دهد و باید به آن متصل شود. آتش ثانویه نوعی افزایش دهنده آسیب هم تیمی است. مرسی یک تپانچه کوچک به اسم Caduceus Blaster دارد که می تواند از فاصله نزدیک آسیب برساند، اما از فاصله دور ضعیف است. اگر بازیکن مرسی فقط با اسلحه خود شلیک کند و به شفا رساندن هم تیمی خود نپردازد، Battle Mercy نام می گیرد که بسیاری از بازیکنان این موضوع را مورد تمسخر قرار می دهند. [ ۳]
توانایی های دیگر مرسی «فرشته نگهبان» و «نزول فرشته ای» است. [ ۲] مرسی می تواند از توانایی فرشته نگهبان برای پرواز مستقیم به سمت یک هم تیمی استفاده کند یا به سرعت فرار کند یا نزدیک یک هم تیمی شود. مرسی همچنین می تواند از توانایی Angelic Descent برای کاهش سرعت سقوط خود استفاده کند. توانایی «رستاخیز» مرسی به او اجازه می دهد تا هم تیمی تازه درگذشته را زنده کند. این توانایی ریسک بالایی دارد و مرسی را برای چند ثانیه در معرض آسیب رساندن قرار می دهد و ۳۲ ثانیه کول دون دارد. توانایی Ultimate او «والکری» است که به مرسی امکان پرواز در تمام جهت ها را برای پانزده ثانیه می دهد. همزمان با فعال شدن Ultimate مرسی، نوار سلامتی او ترمیم می شود و دامنه اسلحه اش افزایش و و مهمات او بی نهایت می شود. [ ۴] [ ۵] [ ۶]
در دنیای خیالی اورواچ، نام واقعی مرسی «آنجلا زیگلر» با ۳۷ سال سن است و پایگاه عملیاتی وی در زوریخ سوئیس ذکر شده است. [ ۱] بیوگرافی مرسی او را به عنوان «یک درمانگر بی همتا، یک دانشمند درخشان و یک مدافع سرسخت صلح» توصیف می کند. در جهان بازی مرسی در مقام رئیس تحقیقات پزشکی حضور دارد که وابسته به اورواچ است، [ ۷] و به عنوان یک «پزشک میدانی» و «نیروی امدادی» با آنها فعالیت می کند. مرسی پس از به دست آوردن مقام رئیس یک بیمارستان برجسته در سوئیس، به این سمت ها در اورواچ صعود کرد، سپس موفقیت اش در زمینه زیست نانوفناوری باعث جلب توجه اورواچ شد. [ ۸] مرسی با شیوه های نظامیگری اورواچ مخالف بود اما از منابع آنها برای توسعه لباس سریع خود به اسم swift–response استفاده کرد. مرسی، علی رغم کمک های پزشکی، با مافوق خود و دیگران در اورواچ در تضاد بود. [ ۹] [ ۱۰] مرسی در بیوگرافی داستانی گنجی ( یکی از قهرمانان بازی ) نیز آمده، در یک سطر داستان آمده: «هانزو معتقد بود که او برادرش را کشته است، اما گنجی توسط اورواچ و مداخله دکتر آنجلا زیگلر نجات یافت. »[ ۱۱]
عکس مرسی (شخصیت اورواچ)عکس مرسی (شخصیت اورواچ)عکس مرسی (شخصیت اورواچ)

مرسی (شکلات). مرسی ( فرانسوی به معنی تشکر ) نام یکی از محصولات شکلاتی ای است که توسط شرکت آلمانی آوگوست اشتورک تولید می شود. مرسی در سال ۱۹۶۵ بنیادگذاری شده است. شکلات ها بسته بندی سفیدرنگ دارند و در مزه های مختلف عرضه می شوند. هر مزه بسته بندی مخصوص به خود را دارد. بر روی جلد آن واژهٔ «مرسی» که در زبان فرانسه به عنوان تشکر به کار می رود و به زبان فارسی هم راه یافته است، به گونه ای نوشته می شود که بر روی آن نقطه به شکل یک قلب قرمز نمایان باشد. «مرسی» در بیش از ۱۰۰ کشور جهان به فروش می رسد.
عکس مرسی (شکلات)

مرسی (فیلم ۲۰۱۷). روزهای من با مرسی ( انگلیسی: My Days of Mercy ) یک فیلم در ژانر درام رمانتیک به کارگردانی تالی شالوم ازر و محصول سال ۲۰۱۷ آمریکا و انگلستان است. فیلم نامه این فیلم توسط جو بارتون نوشته شده است. کیت مارا و الن پیج ستارگان اصلی فیلم هستند. این دو به غیر از بازی در نقش اصلی، تهیه کنندگان فیلم نیز هستند. ایمی سایمتز، برایان گراتی و الیاس کوتیاس از دیگر بازیگران فیلم هستند. فیلم داستان دختری به نام لوسی ( پیج ) را دنبال می کند که در حساس ترین مراحل زندگی خانوادگی خود عاشق دختری به نام مرسی ( مارا ) می شود که او را با چالش هایی جدید با خانواده مواجه می کند.
مرسی نخستین بار در تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۷ در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو به روی پرده رفت. [ ۱] اکران فیلم به دلایل مختلف عقب افتاد و با نزدیک به دو سال تأخیر در تاریخ ۵ آوریل ۲۰۱۹ توسط لاینزگیت فیلمز اکران شد. [ ۲] فیلم با تحسین منتقدان همراه بود و در زمینه اجرای پیج و مارا مورد تحسین قرار گرفت. [ ۳]
عکس مرسی (فیلم ۲۰۱۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

مرسی واژه فرانسوی است که هم معنی سپاس و قدردانی اما از تشکر لطیف تر است
بزن لایکو
( ( ریشه ی واژه ی مرسی از لغت پارسی مِهر یعنی هدیه ی آسمانی و دوستی گرفته شده ) ) این درسته لطفا به دیگران هم بگید
( ( ریشه ی واژه ی مرسی از لغت پارسی مِهر یعنی هدیه ی آسمانی و دوستی گرفته شده ) ) این درسته لطفا به دیگران هم بگید تا نگن مرسی فرانسوی است.
سپاس: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک )
.
اوستا: سپاش ( spash ) ، سپاس ( spas )
.
پارسی میانه ( پارسیک ) :
سپاس ( spās ) - هوسپاس ( hūspas )
سانسکریت: سُواست ( svast: تندرست ) >>> स्वस्थ
...
[مشاهده متن کامل]

پارسی دری: سِپوس
انگلیسی ( لاتین ) : spect ( پاییدن! )
.
شگفت است، این واژه به روسی ( بِلاروسی ) و اوکراینی هم راه پیدا کرده است:
روسی: سِپاسیبو یا سپاسیبا ( سپاس، sepāsībo ) >>> Спасибо
.
سه: کوتاه شده ثری ( تری ) اوستا - به مانند تریتا!
پاس: سِتاک اوستایی پاسیدن، پاسدار! >>> اوستا: پاسَر ( pāthr ) !
معنی: سه پایه ی دین بِهی و اَشایی زرتشت را پاس داشتن ( پاییدن ) :
پِندار یا اندیشه ( مَنِش ) نیک ( هُومَت! )
گفتار نیک ( هُوخت! )
کردار نیک ( هُورِشت! )
فردوسی خردمند در شاهنامه، بخشِ ستایش خرد:
نخست آفرینش خرد را شناس/
نگهبان جان است و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان/
کز این سه رسد نیک و بد بی گمان
.
در زمان کهن:
داشتَن! ( اوستایی و پهلوی: دارِش ) ، پاییدن ( پایش! ) ، نظارتی، نگهبانی، جانپاسی، حراستی، مواظبتی، مراقبتی، کِشیکی ( واژه ای ترکی ) ، دیده بانی! -
پاسداشت ( پاس داشتن ) ، گرامیداشت ( گرامی داشتن ) ، بزرگداشت ( بزرگ داشتن ) ، نکوداشت ( نکو داشتن ) ، یادمان!
.
امروزه:
بِشکار، قدردان، شُکران، سپاسگزار، دست بوس! -
دستِت درد نکنه، دست مریزاد، دستت درست، ایول داری، کارِت درسته، حرف نداری، گُل کاشتی، کارِستون کردی، دست خوش، دمت گرم، ممنون! -
ستایش، ستودن ( ستوت یسن! ) ، درود، آفرین، باریکلا، زنده باد، سَرِت سلامت!
.
اگر به معنای مجازی بکار رود:
واژه اوستایی - نام پسرانه
خوبرو، خوشگِل ( خوشمَل ) ، نازنین، قشنگ، دلُربا، دلفریب، زیبا رُو، خوش بَر و رُو، خوشچهره ( خوشتیپ! ) -
خوشگوار، روان آرام و خوش داشتن، نیک کردار، خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی، خواستنی، کاریزما دار!
دل گُنده و دریا دل، همدل، خوش قلب، نیک سرشت، دوست، مهربون، مِهروَرز، بخشنده، بزرگوار، دست و دل باز!
تبار نیک، نیک نژاد، گوهره ی گیرا و جذاب، خانواده نیک و دلگرم ( امیدوار )
بزرگ زاده ( آقازاده، ژن خوب ) ، سرشت خوب ( هومَت: پندار نیک ) ، نژاد والا، گوهره ی چشمگیر و تماشایی -
با اصل و نسب، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: جنتلمن )
والا، گرانمایه، ارزنده، شکوهمند، با شوکت، کاریزما دار!
.
سپاس در دوره ساسانیان معنای دیگر پیدا کرد:
موبدان زرتشتی ای که می خواستند به جایگاه "موبد موبدان" برسند؛ سه پاس ( سِپاس ) را در خود پرورش می دادند و آن ها را به درجه ی برتر و والا می رساندند!
( ( سِپاس: پِندار یا اندیشه نیک ( هُومَت ) ، گفتار نیک ( هُوخت ) ، کردار نیک ( هُورِشت ) ) )
پس از این که گام های دشواری را برای رسیدن به سپاس بر می داشتند و فَرگَردهایی ( در اینجا به معنی: مراحلی ) را می گذراندند، فَروَهَر ( روح ) آن ها بَرِشنوم ( بَرِسنوم، پاک ) می شد و می توانستند پس از آن زندگی زیبای خداوند را با تمام وجود لمس کنند و بچشند و تا پایان عمر، به آسودگی سپری کنند که به آن "زیما" می گفتند!
.
اوستا: بخش های بسیاری ( وَشنادی ) در اوستا از "سپاس" سخن رفته است ولی توانایی ( یارایی ) این را ندارم که همه ی این نوشته ها را بازگو کنم!
بخشی از بند 46 مهریشت ( میترا یشت ) :
ava pava pasca pava
parō pava "spash" vīdhaēta
adhaoyamnō frā anghe vīsaiti
mithrō yō vouru - gaoyaoitish
yahmāi frashni avi manō
mithrō jasaiti avainghe
yō baēvare - "spasanō" sūrō
vīspō - vīdhva adhaoyamnō
معنی: ​​کمک و نگهبانی، نگهبانی از پشت و نگهبانی از فرا رو،
میترا، ایزد چراگاه های فراخ، "جانپاس" و دیده بان فریب ناپذیر ( هوشیار ) ، مردی را که با تمام قوت روحش به کمک او می آید،
[به اندازه] ده هزار نفر پایداریِ "جانپاسان"، خدای قدرتمند، دانا و فریب ناپذیر ( هوشیار ) می کند
.
پهلوی: به مانند اوستا، بخش های بسیاری ( وَشنادی )
در پارسی میانه از "سپاس" سخن رفته است!
مُشت نمونه خروار آن را می آورم:
سپاس ( ستایش ) : بخش 18 سور سخن:
spās ī ohrmazd, spās ī amahraspandān ud spās āsrōnān ud spās artēštārān ud spās wāstaryōšān ud spās hutuxšān ud spās ātaxšān pad gēhān, spās xwāngarān ud spās huniyāgarān ud spās darbānān ī pad dar, spās ēn mēzdbān kē ēn rōzgār handāxt ud sāxt kard ud rāyēnīd;
nēk - iman pih ud stabr - imān sūr [ud] pahlom - imān ham - rasišnīh ud stāyišnīg ud menišnīg gōwišnīg ud kunišnīg spās - dār ī azabar spās - dārīh any tis nēst
معنی:
سپاسِ اورمزد، سپاسِ امشاسپندان و سپاسِ آسرونان ( اَسورنان! ) و سپاسِ ارتشتاران ( وزیران و شاهان ) و سپاسِ واستریوشان ( کشاورزان ) و سپاسِ هوتُخشان ( پیشه وران و هنرمندان ) و سپاسِ آتشانِ در جهان، سپاسِ خوالیگران ( آشپزان ) و سپاسِ خُنیاگران ( نوازندگان و خوانندگان ) و سپاسِ دربانان ( جانپاس، بادیگارد ) که بر در [نگهبان اند]، سپاسِ این میزبان که این روزگار ( مهمانی دینی ) را [طرح] انداخت و ساخت[فراهم] کرد و سامان داد؛
خوراکمان نیک و سورمان سِتَبر [با شکوه] و برترین [کار] برای ما به هم رسیدن ( همبستگی ) و در ستایش و در منش[هومَت] و در گفتار[هوخت] و در کردار[هورِشت] سپاسدار بودن [است] که فراتر ( وَشنادتر ) از سپاسداری چیزِ دیگری نیست!
.
سپاسگزار: فَرگَرد ( فصل ) شصت مینوی خرد، بخش 6:
kū mard ī dānāg ī dēn - āstawān ī huspās ī rāst - gōwišn abar hamahlān rad
معنی:
که مرد دانا[معتقد، باور دارد] به دینِ سپاسگزارِ راستگو بر هَمالان ( هم ترازان ) رَد ( رهبر، سرکرده ) است یا
مرد دانا باورمَند هست که پیشوایی به مانند خودشان که سپاسگزار دینِ بهی ( اَشه: راستی ) بودند، سرپرستی آن ها را در دست می گیرد!
.
در پهلوی ( پارسیک ) ، گاه واژه "آزادی، āzādīh" به گونه ستایش و سپاس می آید:
فرگرد ( فصل ) پنجاه و یکم مینوی خرد، بخش 7:
ud pad andak ud was ī mad ēstēd andar yazadān spās - dār būdan ud pad šnōmagān ud āzādīh ī az yazadān menīdan ud spās dāštan
معنی: و به اندک و بسیاری که به دست آمده است، سپاسگزار ایزدان بودن و به خُشنودی و آزادی ( سپاس ) ایزدان اندیشیدن و سپاس داشتن[از ایزدان]

منابع• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
ولی آهنگساز زیاد قشنگ نبود ولی آهنگ آخر قشنگ بود
مرسی به انگلیسی میشه
How are you
و مرسی به روسیه ای میشه
ممنون که مرا افع کردی!!
واژه ی مرسی فرانسوی است
برابر پارسی :سپاسگزارم
ممنون
و وقتی که ما واژه ی پارسی اش رو داریم درست نیست که از واژه ی بیگانه ی فرانسوی مرسی استفاده کنیم
فارسی=سپاسگزار_سپاس مند_شکر گذاری_سپاسدار ی
انگلیسی=thanks _thankyou_
عربی =شکرا جزیلاً
ترکی استانبولی=teşekkurler
ریشه ی واژه ی مرسی از لغت پارسی مِهر یعنی هدیه ی آسمانی و دوستی گرفته شده که در لاتین به شکل Mercury به معنای خورشید، نزدیک ترین ستاره به خورشید که تیر بود و سپس در فرانسوی به ریخت merci درآمده که در دوران قاجار واژه ی مرسی به ایران آورده شد.
سپاس، سپاس داری، سپاس گذارم، سپاس مندم
شکرا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس