مرسومات

لغت نامه دهخدا

مرسومات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مرسومة، به معنی مرسوم. مرسومها و مواجبها. ( ناظم الاطباء ). رواتب. راتبها : تا موازی ده هزار تومان جریمه و ترجمان بازیافت شده تنخواه مواجب و مرسومات قورچیان و ملازمان درگاه شد. ( عالم آرا ج 1 ص 503 ). || رسومات. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مرسوم شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مرسومه ( مرسوم ) : تا موازی ده هزار تومان جریمه وترجمان باز یافت شده تنخواه مواجب و مرسومات قورچیان و ملازمان درگاه شد .

پیشنهاد کاربران

بپرس