مرس کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( شکار ) ریسمان درگردن تازی انداختن ( ناظم الاطبائ ) : اسد راز گردون مرس کرده چون سگ شهاب آورد از پی پاسبانی . ( وحشی )

پیشنهاد کاربران

بپرس