مرزو. [ م َ ] ( اِ ) زمینی که به جهت زراعت کردن آماده کرده و کناره های آن را بلند ساخته باشند.( برهان قاطع ). مرز. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ). مرزوی. ( جهانگیری ). کرت. کرد. کردو. رجوع به مرزوی شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) زمینی است که برای زراعت آماده سازند و اطراف آنرا بلند کنند .
فرهنگ معین
(مَ ) (اِ. ) زمینی است که برای زراعت آماده کرده باشند.