مرزنگ
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
در گویش لری به مژه، مرزنگ گفته می شود که بیشترین کاربرد این کلمه را لری جنوب غربی کشور به ویژه قسمتی از استان های بوشهر ( شهرستان های گناوه و دشتستان ) و همچنین کهگیلویه و بویراحمد و نیز تا حدود بهبهان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نیز کاربرد دارد که در برخی از این مناطق، مردان و زنان کهنسال بسیار بکار می برند اما در نسل جوان بسیار و روز افزون از شمار استفاده کنندگان آن کاسته می شود و می رود که به فراموشی سپرده شود.
قافله ی مرزنگ ، تشبیه به این شیوایی خورای کرنش را دارد،
مرزنگ به گویش بختیاری یعنی مژه چشم
در گویش شوشتری به معنای مژه
مرزنگ ( Merzeng ) در لری بختیاری به مژه اطلاق می شود. به طور مثال: کهنه فرهاد به مرزنگس اکند ار ایدید/ برقی از افتاوئه ری دلبر شیرنه مونه، یعنی اگر فرهاد کوهکن شراره ای از روی دلبر زیبای من می دید کوه را با مژه خود می کند.
مِرزِنگ
مژه در گویش بندری خوزستانی
مژه در گویش بندری خوزستانی
در زبان شوشتری که باقیمانده لسان دری ایرانیان قدیم هست به مژه چشم مرزنگ با کسره حرف ( میم ) و حرف ( ز ) و سکون حرف ( گاف ) گفته می شود.
مژه در گویش زبان بختیاریست. جمع مرزنگ= مرزنگا ( مژه ها ) مرزنگم= مژه ام_ مرزنگس= مژه اش_ مرزنگاس= مژه هایش.
در شهر زرقان ، استان فارس، ب معنی مژه استفاده میشه
مژه
در زبان لری بختیاری به معنی
مژه
مژه
مرزنگ::در زبان لری به مژه گفته می شود
مژه چشم، مژگان، موهای محافظ چشم که بر پلک های پایین وبالا می رویند.
این کلمه بزبان بختیاری به معنی مژه بکار میرود:
مثل تیر چوله مرزنگ یارم / قلبم نشونه کرد نامی دیارم ( احسان آبملخی )
تیلت چی چشمه ای مرزنگت نی چیت / ار یه شو نبینمت خم ایکشم سیت ( احسان آبملخی )
... [مشاهده متن کامل]
تیلت چشمه ی غلم سیب گل مرزنگت / کاشکی مو بردی بیدم و او نهنگت ( احسان آبملخی )
یعنی : چشمان تو به چشمه غلم ( به ضم غ و ل ) { نام چشمه فصلی و بسیار زیبابا آب بسیار سرد که در کوهپایه دنا لابلای با غهای آبملخ در بهار و تابستان می جوشد. در محیطی مدور که بمانند چشمی درشت می نماید و درختان سیب و آلو بر در حاشیه او روییده اند و مانند مژگان چشم اطرافش را احاطه کرده اند} و مژگان تو نیز مانند درختان سیبی است که اطرافش را احاطه کرده اند ای کاش من هم سنگی بودم که در نزدیکی تو اقامت داشتم
این کلمه بزبان بختیاری به معنی مژه بکار میرود:
مثل تیر چوله مرزنگ یارم / قلبم نشونه کرد نامی دیارم ( احسان آبملخی )
تیلت چی چشمه ای مرزنگت نی چیت / ار یه شو نبینمت خم ایکشم سیت ( احسان آبملخی )
... [مشاهده متن کامل]
تیلت چشمه ی غلم سیب گل مرزنگت / کاشکی مو بردی بیدم و او نهنگت ( احسان آبملخی )
یعنی : چشمان تو به چشمه غلم ( به ضم غ و ل ) { نام چشمه فصلی و بسیار زیبابا آب بسیار سرد که در کوهپایه دنا لابلای با غهای آبملخ در بهار و تابستان می جوشد. در محیطی مدور که بمانند چشمی درشت می نماید و درختان سیب و آلو بر در حاشیه او روییده اند و مانند مژگان چشم اطرافش را احاطه کرده اند} و مژگان تو نیز مانند درختان سیبی است که اطرافش را احاطه کرده اند ای کاش من هم سنگی بودم که در نزدیکی تو اقامت داشتم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)