مرزز

لغت نامه دهخدا

مرزز. [ م ُ رَزْ زَ ] ( ع ص ) طعام مرزز؛ طعام با برنج پخته. ( از منتهی الارب ). طعامی که در آن برنج به کار برده باشند. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || قرطاس مرزز؛ کاغذ آهار و مهره یافته . ( منتهی الارب ). مصقل. ( از اقرب الموارد ). مهره زده. مهره کرده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ممهد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رَزَّزَ امَره ُ؛ وطأه و مهده. ( اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

طعام با برنج پخته

پیشنهاد کاربران

بپرس