مرزبندی
/marzbandi/
مترادف مرزبندی: مرزکشی، تعیین حدومرز
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مرزبندی کردن ؛ حاشیه های برآمده بر قطعات زمین مزروع برآوردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). کرت پندی. کرت بندی. تقسیم کردن زمین زراعتی به قطعات کوچک.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (کشاورزی ) ساختن و برآوردن کناره و حد در قطعه های زمین زراعتی.
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید