مردگان متحرک: فصل پایانی ( به انگلیسی: The Walking Dead: The Final Season ) یک بازی ویدئویی، در سبک ماجراجویی گرافیکی است، که در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۱۸ توسط تل تیل گیمز و اسکای بوند گیمز ساخته و منتشر شد. مجموعه بازی مردگان متحرک براساس کتاب های کمیک مردگان متحرک نوشتهٔ رابرت کرکمن ساخته شده است. داستان این فصل، به مانند فصل های گذشته سرگذشت شخصیت کلمنتاین ( با صدای ملیسا هاچیسون ) را روایت می کند که در این فصل، سرپرستی کودکی به نام آلوین جونیور ( با صدای تایلا پارکس ) را برعهده گرفته و او را آموزش می دهد.
به دنبال تعطیلی ناگهانی کمپانی تل تیل گیمز، در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۸، کمپانی اسکای بوند گیمز مسئولیت ساخت ادامهٔ بازی را بر عهده گرفت.
هشدار: خطر لو رفتن خط داستان
چند سال پس از اتفاقات فصل سوم، کلمنتاین[ پانویس ۱] به همراه آلوین جونیور ( ای جی ) [ پانویس ۲] برای پیداکردن آب و غذا و همچنین یک مکان امن، مشغول طی کردن مسیری در ویرجینیا[ پانویس ۳] هستند. بعد از مدتی این دو نفر، به یک ایستگاه قطار متروکه می رسند و متوجه می شوند که در این ایستگاه مقدار زیادی مواد غذایی وجود دارد، هنگامی که کلمنتاین برای برداشتن غذاها می رود یک تله مخفی فعال شده و سر و صدای آن گله واکرها[ پانویس ۴] ( نام زامبی ها در این مجموعه ) را به سمت ایستگاه می کشاند. کلم و ای جی بعد از مبارزه ای سخت به ماشین خود می رسند ولی بر اثر ازدحام واکرها، ماشین واژگون شده و هر دو نفر از هوش می روند. بعد از مدتی کلم درون یک محیط ناشناس بیدار شده و متوجه می شود که شخصی به نام مارلون[ پانویس ۵] آنها را از ایستگاه قطار نجات داده است. مارلون رهبر مدرسه شبانه روزی اریکسون[ پانویس ۶] است و این طور به نظر می رسد که از زمان آغاز بیماری، گروه آنها در این مدرسه اقامت دارد و به نوعی، یک جامعه مستقل شکل داده است. درون این مدرسه، کلمنتاین با افراد جدیدی آشنا می شود، یک نوازنده پیانو به نام لوِئیس، [ پانویس ۷] دختری به نام وایولت، [ پانویس ۸] پسری خجالتی به نام تنسی[ پانویس ۹] و همچنین آسم، [ پانویس ۱۰] روبی، [ پانویس ۱۱] میچ، [ پانویس ۱۲] اومار[ پانویس ۱۳] و ویلی. [ پانویس ۱۴] کلمنتاین و ای جی به این نتیجه می رسند که این مدرسه جای بسیار راحتی است و تصمیم می گیرند برای اولین بار، سفر کردن بی هدف را کنار گذاشته و به مدرسه اریکسون و ملحق شوند. با این وجود این مدرسه هم مثل تمام جوامع دیگر به غذا و تدارکات برای بقا نیاز دارد و منطقه شکار آنها هر روز کوچکتر می شود، کلمنتاین می تواند برای شکار یا ماهیگیری با دو گروه، لوئیس و آسم یا وایولت و برودی، راهی جنگل شود، هر انتخاب می تواند به شناخت بهتر از شخصیت ها کمک کند. در هر حال گروه متوجه می شود که یک فرد ناشناس، تمام تله های آنها را از بین برده، و در نتیجه آنها نمی توانند با غذای کافی به مدرسه برگردند. کلم با گفتن این مطلب که در ایستگاه قدیمی قطار، غذا وجود دارد، ای جی، لوئیس و وایولت را با خود به آنجا می برد تا مواد غذایی را خارج کنند. در این لحظه مردی از راه رسیده و تلاش می کند غذاها را از آنها بدزدد، کلمنتاین می تواند با او درگیر شود یا حرفی نزده و اجازه دهد او با غذاها از آنجا برود. در هر صورت با برگشت آنها به مدرسه و شرح دادن ماجرا برای مارلون، برودی از این واقعه نگران شده و کلمنتاین را برای خروج از منطقه امن و به خطر انداختن دیگران، سرزنش می کند. هنگامی که کلم و ای جی به خوابگاه می روند تا استراحت کنند، صداهای عجیبی از زیرزمین مدرسه شنیده می شود. کلمنتاین خود را به آنجا رسانده و متوجه درگیری لفظی مارلون و برودی می شود. برودی به کلمنتاین می گوید که مارلون با یک گروه خطرناک در خارج جنگل ارتباط دارد و دو خواهر تنسی، یعنی مینروا[ پانویس ۱۵] و سوفی[ پانویس ۱۶] را با آنها معامله کرده و قصد دارد همین کار را با کلمنتاین و ای جی بکند. مارلون از افشای حقیقت عصبانی شده و برودی را می کشد و بعد کلم را در زیرزمین حبس می کند. کلمنتاین موفق به فرار از آنجا می شود و در مورد خیانت مارلون به همه اطلاع می دهد، سرانجام مارلون تسلیم می شود ولی ناگهان ای جی از راه رسیده و او را با شلیک به سر می کشد زیرا به نظر او تمام هیولاها باید کشته شوند و مارلون از نظر ای جی یک هیولا است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبه دنبال تعطیلی ناگهانی کمپانی تل تیل گیمز، در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۸، کمپانی اسکای بوند گیمز مسئولیت ساخت ادامهٔ بازی را بر عهده گرفت.
هشدار: خطر لو رفتن خط داستان
چند سال پس از اتفاقات فصل سوم، کلمنتاین[ پانویس ۱] به همراه آلوین جونیور ( ای جی ) [ پانویس ۲] برای پیداکردن آب و غذا و همچنین یک مکان امن، مشغول طی کردن مسیری در ویرجینیا[ پانویس ۳] هستند. بعد از مدتی این دو نفر، به یک ایستگاه قطار متروکه می رسند و متوجه می شوند که در این ایستگاه مقدار زیادی مواد غذایی وجود دارد، هنگامی که کلمنتاین برای برداشتن غذاها می رود یک تله مخفی فعال شده و سر و صدای آن گله واکرها[ پانویس ۴] ( نام زامبی ها در این مجموعه ) را به سمت ایستگاه می کشاند. کلم و ای جی بعد از مبارزه ای سخت به ماشین خود می رسند ولی بر اثر ازدحام واکرها، ماشین واژگون شده و هر دو نفر از هوش می روند. بعد از مدتی کلم درون یک محیط ناشناس بیدار شده و متوجه می شود که شخصی به نام مارلون[ پانویس ۵] آنها را از ایستگاه قطار نجات داده است. مارلون رهبر مدرسه شبانه روزی اریکسون[ پانویس ۶] است و این طور به نظر می رسد که از زمان آغاز بیماری، گروه آنها در این مدرسه اقامت دارد و به نوعی، یک جامعه مستقل شکل داده است. درون این مدرسه، کلمنتاین با افراد جدیدی آشنا می شود، یک نوازنده پیانو به نام لوِئیس، [ پانویس ۷] دختری به نام وایولت، [ پانویس ۸] پسری خجالتی به نام تنسی[ پانویس ۹] و همچنین آسم، [ پانویس ۱۰] روبی، [ پانویس ۱۱] میچ، [ پانویس ۱۲] اومار[ پانویس ۱۳] و ویلی. [ پانویس ۱۴] کلمنتاین و ای جی به این نتیجه می رسند که این مدرسه جای بسیار راحتی است و تصمیم می گیرند برای اولین بار، سفر کردن بی هدف را کنار گذاشته و به مدرسه اریکسون و ملحق شوند. با این وجود این مدرسه هم مثل تمام جوامع دیگر به غذا و تدارکات برای بقا نیاز دارد و منطقه شکار آنها هر روز کوچکتر می شود، کلمنتاین می تواند برای شکار یا ماهیگیری با دو گروه، لوئیس و آسم یا وایولت و برودی، راهی جنگل شود، هر انتخاب می تواند به شناخت بهتر از شخصیت ها کمک کند. در هر حال گروه متوجه می شود که یک فرد ناشناس، تمام تله های آنها را از بین برده، و در نتیجه آنها نمی توانند با غذای کافی به مدرسه برگردند. کلم با گفتن این مطلب که در ایستگاه قدیمی قطار، غذا وجود دارد، ای جی، لوئیس و وایولت را با خود به آنجا می برد تا مواد غذایی را خارج کنند. در این لحظه مردی از راه رسیده و تلاش می کند غذاها را از آنها بدزدد، کلمنتاین می تواند با او درگیر شود یا حرفی نزده و اجازه دهد او با غذاها از آنجا برود. در هر صورت با برگشت آنها به مدرسه و شرح دادن ماجرا برای مارلون، برودی از این واقعه نگران شده و کلمنتاین را برای خروج از منطقه امن و به خطر انداختن دیگران، سرزنش می کند. هنگامی که کلم و ای جی به خوابگاه می روند تا استراحت کنند، صداهای عجیبی از زیرزمین مدرسه شنیده می شود. کلمنتاین خود را به آنجا رسانده و متوجه درگیری لفظی مارلون و برودی می شود. برودی به کلمنتاین می گوید که مارلون با یک گروه خطرناک در خارج جنگل ارتباط دارد و دو خواهر تنسی، یعنی مینروا[ پانویس ۱۵] و سوفی[ پانویس ۱۶] را با آنها معامله کرده و قصد دارد همین کار را با کلمنتاین و ای جی بکند. مارلون از افشای حقیقت عصبانی شده و برودی را می کشد و بعد کلم را در زیرزمین حبس می کند. کلمنتاین موفق به فرار از آنجا می شود و در مورد خیانت مارلون به همه اطلاع می دهد، سرانجام مارلون تسلیم می شود ولی ناگهان ای جی از راه رسیده و او را با شلیک به سر می کشد زیرا به نظر او تمام هیولاها باید کشته شوند و مارلون از نظر ای جی یک هیولا است.
wiki: مردگان متحرک فصل پایانی