مردوس

لغت نامه دهخدا

مردوس. [ م َ ] ( اِ )گندنای شامی. ( برهان قاطع ) ( از جهانگیری ) ( آنندراج ). گونه ای تره که آن را کراث ابو شوشه و گندنای شامی و کراث شامی و قفلوت نیز گویند. || به زبان مردم مراکش ، ملخ. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گونهای تره که آن را کراث ابوشوشه وگندنای شامی و کراث شامی و قفلوت نیز گویند .
گندنای شامی

پیشنهاد کاربران

بپرس