مردد بودن
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
مردد بودن
مردد بودن
مردد بودن، تامل کردن، درنگ کردن، پابپا کردن، با لکنت گفتن، بی میل بودن
مردد بودن، تاخیر کردن، درنگ کردن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، دیر رفتن
مردد بودن، تلو تلو خوردن، نوسان کردن، تاب خوردن، از این سوبه ان سو افتادن
مردد بودن، تلو تلو خوردن، نوسان کردن، جنبیدن، دو دل بودن، تردید داشتن، دل دل کردن
مردد بودن، تلو تلو خوردن، جنبیدن، وول خوردن، لنگ بودن، مثل لرزانک تکان خوردن، لق بودن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مردد: حالت کسی است نمی تواند تصمیم بگیرد و به درستی و نادرستی امری اطمینان ندارد
در شک بودن
دِل دِل کردن
در تردید بودن