مرد دوهزارچهره

پیشنهاد کاربران

مرد دوهزارچهره نام یک مجموعه تلویزیونی ایرانی است که در نوروز ۱۳۸۸ هرشب ساعت ۲۳ از شبکه سه پخش می شد. این مجموعه دنباله ای بر مجموعه تلویزیونی مرد هزارچهره است که در نوروز ۱۳۸۷ از همین شبکه پخش گردید. کارگردانی این اثر را مهران مدیری به عهده داشت و علاوه بر بازیگران مشترک سال گذشته حدود ۴۰ بازیگر جدید نیز به مجموعه اضافه شدند. این سریال در ۱۳ قسمت ۴۰ دقیقه ای تولید شده است. مهران مدیری باز هم در نقش «مسعود شصت چی» در موقعیت های مختلف با افراد دیگری از جمله یک خلبان، یک رمال، یک سرمربی فوتبال و مهران مدیری ( شخصیت واقعی خودش ) اشتباه گرفته می شود. نویسندگان این مجموعه امیرمهدی ژوله، مهراب قاسم خانی و خشایار الوند بودند. مرد دوهزارچهره اولین کار مهران مدیری بعد از جدا شدن پیمان قاسم خانی از تیم نویسندگی آثارش می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

• مسعود شصت چی ( مهران مدیری ) که در گذشته به دلیل تغییر هویت ها به دادگاه رفته بود و حکم شش ماه زندانی گرفته بود به خانه بازگشته است. این در حالی است که سحر ( فلامک جنیدی ) ، نامزد او دیگر به مسعود شصت چی علاقه ندارد.
• مسعود از اداره ثبت احوال اخراج شده و همه به دلیل گذشته وی او را سرزنش می کنند و حاضر به استخدام او نیستند.
• از آنجا که مسعود شصت چی با شماره شناسنامه ۱۳ در اشتباه گرفته شدن با افراد دیگر بدشانس است فردی او را با مهران مدیری کارگردان و بازیگر اشتباه می گیرد و از او تقاضای وقت مصاحبه می کند. از طرفی مسعود از طریق جراید متوجه می شود که مهران مدیری در خارج از کشور است و وقتی می بیند کسی او را تحویل نمی گیرد و عشق او هم رفته است تصمیم می گیرد این بار به عمد خود را مهران مدیری معرفی کند تا دوباره به یک شخصیت محبوب تبدیل شود. با این حال طی ساخت یک فیلم تلویزیونی در فرودگاه با کاپیتانی به نام کاپیتان ساجدی اشتباه گرفته می شود. او مجبور می شود یک هواپیما را تا شیراز ببرد ولی در راه به اشتباه به تهران بازمی گردد. هواپیما در راه دچار نقص فنی شده و او با تلاش خود هواپیما را به زمین می نشاند و از فرصت سوءاستفاده کرده و فرار می کند ولی باز هم به جای یک مربی فوتبال اشتباه گرفته می شود. او در نقش مربی شکیبا به کارش ادامه می دهد. لازم است ذکر شود که در این قسمت ها روابط نامشخص و پیچیدهٔ پشت پرده فوتبال کشور به نقد کشیده می شود که در نوع خود جالب توجه است؛ ولی در حینی که پلیس متوجه می شود که آن مربی پروفسور شکیبا نبوده و مسعود شصت چی است به محل استقرار تیم سیکاد مراجعه می کند ولی او به صورت اتفاقی آنجا نبوده و به طور ناخواسته وارد بازی دیگری می شود. وی پایش به یک باند خلاف باز شده که خود را جادوگر جا زده اند و به وسیله کف بینی، احضار روح و … گذران زندگی می کنند. در این ماجرا همه متوجه نیروی فوق العاده وی در این کار می شوند و در واقع او را مدیوم می دانند. مسعود در حال فریب دادن اشخاصی دستگیر می شود و دوباره به زندان می افتد.
• مأمور بازجو به سادگی وی پی می برد و مسعود به عدم توانایی خود در نه گفتن به کارهایی که حتی نمی خواهد انجام دهد اقرار می کند. به هر حال قانون او را مجرم شناخته و حکم او را ۱۰ سال تبعید به روستایی در بدترین نقطه کشور اعلام می کند. آن روستا جایی نیست جز برره. یک مار ( نشیمن گز ) او را نیش می زند و بیهوش می شود. شیرفرهاد پایین برره و کیانوش استقرارزاده ( که حالا پیر شده اند ) سر می رسند و او را با خود می برند.

مرد دوهزارچهره
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مرد_دوهزارچهره

بپرس