لغت نامه دهخدا
مرحومة. [ م َ م َ ] ( اِخ ) مدینةالرسول. مدینه منوره. ( از متن اللغة ) ( از منتهی الارب ). رجوع به مدینه شود.
مرحومه. [ م َ م َ] ( از ع ، ص ) مرحومة. رجوع به مرحومة و مرحوم شود.
- امت مرحومه ؛ مسلمانان. مسلمین. ملت اسلام.
|| مغفوره. رجوع به مرحوم شود. || زن فوت شده و مرده. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
زن فوت شده و مرده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید