[ویکی نور] مرحلة التشیع فی المغرب العربی و أثرها فی الحیاة الأدبیة، اثر محمد طه حاجری، رسالهای است مختصر پیرامون تشیع در کشور مغرب (مراکش) و تأثیر آن در زندگی ادبی، در دولت فاطمیان که به زبان عربی و در دوران معاصر نوشته شده است.
کتاب، فاقد مقدمه بوده و مطالب در هفت فصل، تنظیم شده است.
نویسنده در ابتدا، اوضاع سیاسی مغرب در اوایل قیام دولت عبیدیان را بررسی نموده و سپس، ضمن بحث پیرامون فعالیتهای فکری، دینی، عقلی و ادبی این دولت، به معرفی ابن هانی اندلسی و بررسی نقش وی در انتقال پایتخت حکومت فاطمیان به قاهره در مصر پرداخته است.
در فصل نخست، به بررسی اوضاع سیاسی مغرب در اوایل قیام دولت عبیدیان، در حدود اواخر قرن سوم هجری، پرداخته شده است. در این برهه تاریخی، اوضاع سیاسی مراکش، در اضطراب و هرج و مرج بوده و این کشور، در مرحلهای از تحول به سر میبرده است. در چنین وضعیتی، مذهب تشیع، وارد این کشور شده و به عقیده نویسنده، این ورود، همراه با تحولی بزرگ و مهم بوده است. به باور وی، این تشیع، که تشیع جدیدی بود، تفاوتهای بسیاری با تشیعی داشت که در شرق اسلامی و در فارس وجود داشت.
در فصل دوم، به معرفی فعالیتهای فکری و دینی در دولت عبیدیان پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، در نگاه اول و ابتدایی به تاریخ دولت عبیدیان در این فتره تاریخی (اواخر قرن سوم) و تأمل در اوضاع اجتماعی، فکری و مذهبی این دولت، میتوان دریافت که دولت عبیدیان که جایگزین دولت اغالبه در آفریقا، ادارسه در مغرب اقصی، دولت رستمیان در تاهرت و دولت بنیمدرار در سحلجاسه گردید، از حیث اهداف سیاسی و مذهبی، دارای اختلافات اساسی و اصلی با این دول بوده است. نویسنده در ادامه، ضمن توضیح این امر و اشاره به این اختلافات، به بیان فرق میان تشیع موجود در این سرزمین با تشیع در زادگاه اصلی آن، یعنی عراق و فارس پرداخته است.
در فصل سوم، به بحث پیرامون زندگی خردمندانه و مذهبی و دینی در اولین فتره از مراحل تشیع در مراکش که عبارت است از آغاز دعوت ابوسفیان و حلوانی (از داعیان اسماعیلیه در مراکش)، پرداخته شده است.
کتاب، فاقد مقدمه بوده و مطالب در هفت فصل، تنظیم شده است.
نویسنده در ابتدا، اوضاع سیاسی مغرب در اوایل قیام دولت عبیدیان را بررسی نموده و سپس، ضمن بحث پیرامون فعالیتهای فکری، دینی، عقلی و ادبی این دولت، به معرفی ابن هانی اندلسی و بررسی نقش وی در انتقال پایتخت حکومت فاطمیان به قاهره در مصر پرداخته است.
در فصل نخست، به بررسی اوضاع سیاسی مغرب در اوایل قیام دولت عبیدیان، در حدود اواخر قرن سوم هجری، پرداخته شده است. در این برهه تاریخی، اوضاع سیاسی مراکش، در اضطراب و هرج و مرج بوده و این کشور، در مرحلهای از تحول به سر میبرده است. در چنین وضعیتی، مذهب تشیع، وارد این کشور شده و به عقیده نویسنده، این ورود، همراه با تحولی بزرگ و مهم بوده است. به باور وی، این تشیع، که تشیع جدیدی بود، تفاوتهای بسیاری با تشیعی داشت که در شرق اسلامی و در فارس وجود داشت.
در فصل دوم، به معرفی فعالیتهای فکری و دینی در دولت عبیدیان پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، در نگاه اول و ابتدایی به تاریخ دولت عبیدیان در این فتره تاریخی (اواخر قرن سوم) و تأمل در اوضاع اجتماعی، فکری و مذهبی این دولت، میتوان دریافت که دولت عبیدیان که جایگزین دولت اغالبه در آفریقا، ادارسه در مغرب اقصی، دولت رستمیان در تاهرت و دولت بنیمدرار در سحلجاسه گردید، از حیث اهداف سیاسی و مذهبی، دارای اختلافات اساسی و اصلی با این دول بوده است. نویسنده در ادامه، ضمن توضیح این امر و اشاره به این اختلافات، به بیان فرق میان تشیع موجود در این سرزمین با تشیع در زادگاه اصلی آن، یعنی عراق و فارس پرداخته است.
در فصل سوم، به بحث پیرامون زندگی خردمندانه و مذهبی و دینی در اولین فتره از مراحل تشیع در مراکش که عبارت است از آغاز دعوت ابوسفیان و حلوانی (از داعیان اسماعیلیه در مراکش)، پرداخته شده است.