مرحاض

لغت نامه دهخدا

مرحاض. [ م ِ ] ( ع اِ ) جای دست و روی شستن. ( منتهی الارب ). مرحضة. ( متن اللغة ). آنجا که خود را بشویند.( مهذب الاسماء ). مغتسل. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). آبخانه. دست شوئی. روشوئی. ج ، مراحیض. || جای پلیدی انداختن. ( منتهی الارب ). خلا. مرحضة. ( متن اللغة ). مستراح. موضعالعذرة. ( از اقرب الموارد ). مبال. ج ،مراحیض. || جامه کوب. ( منتهی الارب ). چوب جامه شوی. ( مهذب الاسماء ). چوبی که جامه را بدان کوبند. ( فرهنگ خطی ). چوبی که جامه را هنگام شستشو با آن می کوبند. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). ج ، مراحیض.

فرهنگ فارسی

جای دست و روی شستن

پیشنهاد کاربران

بپرس