مرجوح امدن

لغت نامه دهخدا

( مرجوح آمدن ) مرجوح آمدن. [ م َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) مغلوب شدن در مناظره و غیره. ( از فرهنگ فارسی معین ) : بر آن اجماع کردند که اگر دینی در این مناظره از عهده سوءالات گاوپای بیرون آید... و اگر از دیو محجوج و مرجوح آید اورا هلاک کنند. ( مرزبان نامه ، از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مرجوح آمدن ) ( مصدر ) مغلوب شدن ( در مناظره و غیره ) : بر آن جماع کردند که اگر دینی درین مناظره از عهد. سوالات گاو پای بیرون آید ... و اگر از دیو محجوج و مرجوح آید اورا هلاک کنند .

پیشنهاد کاربران

بپرس