مرتکب
/mortakeb/
مترادف مرتکب: انجام دهنده، اقدام کننده
برابر پارسی: گناه کننده، آغازنده، کننده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مرتکب شدن ؛ مرتکب کاری شدن. مبادرت و اقدام به کاری ( اغلب ناشایسته و بد ) کردن.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- بجا آورنده کاری را . ۲ - اقدام کننده بکاری بدیا گناهی جمع : مرتکبین . توضیح در عربی بمعنی سوار شونده و کاری را با تهور کننده هم آمده .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
مرتکب. [ م ُ ت َ ک ِ ] ( ع ص ) با تهور به کاری درآینده. ( از اقرب الموارد ) . شروع کننده در کاری. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . آغازنده. مشغول شونده. ( ناظم الاطباء ) . || سوارشونده . ( فرهنگ نظام ) ( غیاث اللغات ) . برنشیننده. ( ناظم الاطباء ) . || به عمل آورنده. ( غیاث اللغات ) . بجا آورنده کاری. ( فرهنگ فارسی معین ) . || گناه کننده . ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . اقدام کننده به کاری بد یا گناهی. ( فرهنگ فارسی معین ) . || دچارشونده. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به معنی اول شود.
... [مشاهده متن کامل]
- مرتکب شدن ؛ مرتکب کاری شدن. مبادرت و اقدام به کاری ( اغلب ناشایسته و بد ) کردن.
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
- مرتکب شدن ؛ مرتکب کاری شدن. مبادرت و اقدام به کاری ( اغلب ناشایسته و بد ) کردن.
منبع. لغت نامه دهخدا
گناه هانتون راهاشون رو برای برگشتن بهتون پیدا می کنند هرجا باشید وهرجور باشید!
پس؛ هیچ گاه مُرتَکِبشون نشو که نشو!
. . .
مُرتَکِبَ جُرماً وجُرمٌ مُرتَکَبٌ؛ لایفترقان حتی یهلک صاحبه او یستغفر ویتوب.
پس؛ هیچ گاه مُرتَکِبشون نشو که نشو!
. . .
مُرتَکِبَ جُرماً وجُرمٌ مُرتَکَبٌ؛ لایفترقان حتی یهلک صاحبه او یستغفر ویتوب.
مُرتَکِب: ١. آغازگر، آغازکننده، آغازنده؛ سرگرم - شونده ٢. سوارشونده ٣. برنشیننده ۴. سازنده، فراهم - آور، فراهم - آورنده، زاینده، زایا ۵. بەجاآور، بەجاآورنده ۶. گناەکار، گناەکننده ٧. بزهکار، بدکار، تباهکار، تبهکار، انجام - دهندەیِ بزه ٨. دچار، دچارشونده
اقدام کننده
انجام دهنده
انجام دهنده
اسم فاعل از مصدر ارتکاب من باب افتعال
سه حرف اصلی ر ک ب
مرتکب بر وزن مفتعل
سه حرف اصلی ر ک ب
مرتکب بر وزن مفتعل
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پیشار 🇮🇷
یا بدکننده
یا بدکننده
در پارسی پیشار " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
پیشاران = مرتکبین
پیشاران = مرتکبین
ای« واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
کَنْواک kanvãk، کَنْوار ( سنسکریت؛ کَنو= ارتکاب + پسوند «اک، ار» )
ژاخْراک ( ژاخر از اوستایی: چاخرَ= ارتکاب + پسوند «اک» )
پَهرَماک ( پَهرَم از سنسکریت: بْهْرَم= ارتکاب + پسوند «اک» )
... [مشاهده متن کامل]
ژوریتو žuritu ( ژوریت از اوستایی: چورِت= ارتکاب + پسوند «او» )
کَنْواک kanvãk، کَنْوار ( سنسکریت؛ کَنو= ارتکاب + پسوند «اک، ار» )
ژاخْراک ( ژاخر از اوستایی: چاخرَ= ارتکاب + پسوند «اک» )
پَهرَماک ( پَهرَم از سنسکریت: بْهْرَم= ارتکاب + پسوند «اک» )
... [مشاهده متن کامل]
ژوریتو žuritu ( ژوریت از اوستایی: چورِت= ارتکاب + پسوند «او» )