مرتقب

لغت نامه دهخدا

مرتقب. [ م ُ ت َ ق ِ ] ( ع ص ) بالا برآینده. ( از آنندراج ). نعت فاعلی است از ارتقاب . رجوع به ارتقاب شود. || دیده بانی کننده. ( آنندراج ). نگاهبان. محافظ. پاسبان. مراقب. چشم دارنده. ( ناظم الاطباء ). که نظر بر چیزی گمارد و مترصد باشد . ( از متن اللغة ).

فرهنگ معین

(مُ تَ قِ ) [ ع . ] (اِفا. ) دیده بان ، چشم به راه .

فرهنگ عمید

محافظ و نگهبان، مراقب، چشم دارنده.

پیشنهاد کاربران

بپرس