مرتغب

لغت نامه دهخدا

مرتغب. [ م ُت َ غ ِ ] ( ع ص ) خواهان. نیازمند. ( ناظم الاطباء ). خواهانی نماینده. ( آنندراج ). که حریص و مشتاق و راغب چیزی باشد. نعت فاعلی از ارتغاب. رجوع به ارتغاب شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ غِ ) [ ع . ] (اِفا. ) تشویق کننده ، برانگیزاننده .

پیشنهاد کاربران

بپرس