مرتضع

لغت نامه دهخدا

مرتضع. [ م ُ ت َ ض ِ ] ( ع ص ) رضیع. شیرخواره. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نعت فاعلی است از ارتضاع به معنی رضاع و رضاعه. رجوع به ارتضاع شود. || میشی که شیر خود را مکد. ( آنندراج ) ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به ارتضاع شود.

پیشنهاد کاربران

در حقوق مدنی
مرتضع: ازدواج دوم بین دونفر دیگر واقع شده است که در نتیجه آن طفلی متولد شده است که نیاز به شیر دارد که به آن طفل �مرتضع� یا �شیرخوار� اطلاق میشود

بپرس