مرتحل. [ م ُ ت َ ح َ ] ( ع اِ ) نقیض محل. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( متن اللغة ). مرتحل. [ م ُ ت َ ح ِ ] ( ع ص ) کوچ کننده. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از ارتحال. رجوع به ارتحال شود. - مرتحل شدن ؛ راه افتادن. حرکت کردن. کوچ کردن : بدان شب که معشوق من مرتحل شد دلی داشتم ناصبور و قلیقا.
لاتَرحَلنَّ فما اَبقیتَ من خَلَدی ما اَستطیعُ به تَودیعَ �مرتَحَل� هرگز از من دور مشو که چیزی از جانم نمانده است که بتوانم با میهمانم وداع کنم تاریخ وصّاف