مرتجی


مترادف مرتجی: امیدوار

متضاد مرتجی: ناامید، مایوس

لغت نامه دهخدا

مرتجی. [ م ُ ت َ جا] ( ع ص ، اِ ) امیدگاه. جای امید. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). آن که امید بدو دارند. مایه امید :
همت عالی توان ای مرتجی
می کشد این را خدا داند کجا.
مولوی.
گفت ای پشت و پناه هر نبیل
مرتجی و غوث ابناء سبیل.
مولوی.

مرتجی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) امیدوار. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). پر از امید. ( ناظم الاطباء ). || ترسناک. پربیم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

امیدوار
امیدوار

فرهنگ عمید

امیدوار.

پیشنهاد کاربران

بپرس