مربی

/morabbi/

مترادف مربی: آموزگار، اتابک، استاد، پروراننده، راهنما، لله، مدرس، معلم

متضاد مربی: متعلم

برابر پارسی: آموزگار، آموزنده، پروراننده، پرورنده

معنی انگلیسی:
educator, preceptor, tutor, mentor, tamer, prceptor, tamer (of animals), handler, instructor, trainer

لغت نامه دهخدا

مربی. [ م َ با ] ( ع اِ ) جائی که در آن تربیت می کنند و می پرورانند. ( ناظم الاطباء ). پرورشگاه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

مربی. [ م ُ ] ( ع ص )آن که به بیشی خرید نماید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). من یأتی الرباء. ( متن اللغة ). || نعت فاعلی است از ارباء. ( متن اللغة ). رجوع به ارباء شود.

مربی. [ م ُ رَب ْ با ] ( ع ص ، اِ ) پرورده. ( مهذب الاسماء ). تربیت کرده شده. پرورده شده. ( غیاث اللغات ). پروریده. تربیت کرده. برآمده. برآورده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نعت مفعولی است از تربیت به معنی پروردن. رجوع به تربیت شود. || به رب پرورده. ( منتهی الارب ). عمل آورده با رب . ( از متن اللغة ). در شکر و عسل و غیره بعمل آورده. مربب. انبجات. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). آنچه از قسم میوه در شیره قند پرورده کنند. ( غیاث اللغات ). مُربّا. رجوع به مربا شود.

مربی. [ م ُ رَب ْ بی ] ( ع ص ) پرورنده. تربیت کننده. پرورش دهنده : مربی الفضلا محب الاتقیا. ( گلستان ). یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را میگفت. ( گلستان ).
دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین
که قاضییی به از او آسمان ندارد یاد.
حافظ.
|| آموزگار. استاد. پرورشگر. معلم. که عهده دار تعلیم و تربیت دیگران است : ناچار به خلاف رأی مربی قدمی برفتمی و از سماع حظی برگرفتمی. ( گلستان ). || مرباسازنده. ( ناظم الاطباء ).

مربی. [ م َ بی ی ] ( ع ص ) پرورش داده شده و پرورده شده و افزون شده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

تربیت کننده، پرورش دهنده، پرورنده
( اسم ) پرورش دهنده تربیت کننده : دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین که قاضیی به از و آسمان ندارد یاد . ( حافظ )
پرورنده

فرهنگ معین

(مُ رَ بّ ) [ ع . ] (اِفا. ) پرورش دهنده .
(مُ رَ ب با ) [ ع . ] (اِمف . ) تربیت شده .

فرهنگ عمید

تربیت کننده، پرورش دهنده، پرورنده.

واژه نامه بختیاریکا

پِروِنا؛ ورارا

دانشنامه عمومی

مربی (بسکتبال). مربیگری بسکتبال، نوعی هدایت و استراتژیک رفتار یک تیم بسکتبال یا یک بازیکن بسکتبال است. مربیگری بسکتبال معمولاً شامل بهبود مهارتهای تهاجمی و دفاعی فردی و تیمی و همچنین شرایط کلی جسمی است. مربیان همچنین وظیفه دارند تیم خود را با توسعه بازیکن، استراتژی و مدیریت در بازی بهبود بخشند. مربیان همچنین تیم خود را آموزش می دهند و به آنها الهام می دهند تا بهترین باشند.
مربیگری معمولاً توسط یک فرد انجام می شود که غالباً با کمک یک یا چند دستیار انجام می شود.
یک بُریده دان یا رایانک، تخته سفید با طرح کلی زمین بسکتبال اغلب در اواسط بازی برای توصیف نمایش ها و ارائه مروری بر استراتژی تیم مقابل استفاده می شود. مربیان تیم های حریف را استراتژیک و پیشاهنگی می کنند و راه های غلبه بر آنها را به راحتی پیدا می کنند. در همان زمان، آنها برای شروع پنج بازیکن برتر از تیم شخصی خود غافل می شوند ( فقط پنج بازیکن می توانند در یک زمان در زمین باشند ) . مربیان همچنین باید از بازیکنان جایگزین در طول بازی آگاهی داشته باشند تا تازه باشند.
از یک طراح مته برای ترسیم مته ها، نمایشنامه ها و اطلاعات استفاده می شود. مربیان همچنین از مدیران پرونده برای ذخیره کردن کلیه مطالب مربیگری در یک مکان و دسترسی از هرجایی استفاده می کنند. برنامه ریزان همچنین برای طراحی نقشه ها و استراتژی ها مورد استفاده قرار می گیرند.
مربی بسکتبال جان وودن هر روز صبح دو ساعت را با دستیاران می گذراند که یک دقیقه به دقیقه روی کارت های سه در پنج برنامه می گذارند. او هر سال کارت را برای تنظیم و پیشرفت نگه داشت. او با همیشه تمرینات شدیدتر از بازی بازیکنانش را با شرایط «ذهنی و عاطفی» آموزش می داد. بازیکنان سریعتر از آنچه یک بازی نیاز دارد اجرا می شوند تا بتوانند برای تسلط بر بازی آماده شوند. [ ۱]
• جایزه مربی سال ان بی ای
عکس مربی (بسکتبال)

مربی (ورزش). مُرَبّی در ورزش فردی است که کار مربیگری و آموزش افراد یک تیم ورزشی یا یک ورزشکار را به عهده دارد. مربی گری فرایند همراهی مداوم و حمایت از فردی برای ثابت قدم ماندن در اهداف و تعهدات خود است و به معنای پیمودن راهی میان بر، فائق آمدن بر ترس و تقویت و نیرومند ساختن نقاط و ویژگی های مهم و اساسی است. به بیان دیگر مربی گری هنر تسهیل کردن اجرای فعالیت ها، فرایند یادگیری و پیشرفت فرد است و به طور مداوم بر فرایندهای پیشرفت و رشد افراد تمرکز می کند.
رهبر: وقتی گروهی از افراد برای رسیدن به هدفی تلاش می کنند، معمولاً کسی باید مسئول باشد. پیرو: پیروی ضعف نیست بلکه نشانه ای از نیرومندی است.
معلم: مربیان مؤثر معلم هستند. نقش الگو: مربیان در نمایش رفتارهای درست به عنوان الگویی برای پیروان خود هستند. تعیین کننده محدودیت: مربی باید گاهی رفتارهای معینی را محدود کند و برای اطمینان از آمادگی درست بازیکنان برای بهترین عملکرد در بازی چهارچوبی را در نظر بگیرد.
روان شناس یا مشاور راهنما: مربی به عنوان مشاور با ورزشکار ملاقات می نماید تا با او دربارهٔ انتخاب راهبردهای مناسب برای غلبه بر عملکرد ضعیف و همچنین تعیین اهداف واقع بینانه و پیگیری میزان پیشرفت، تبادل نظر کند.
دوست: عنصری از رفاقت در ارتباط سالم بین مربی و بازیکن وجود دارد حتی خارج از محدوده ورزشی.
جانشین والدین: نقش مربی این نیست که والدین باشد، بلکه باید از همان هدف هایی حمایت کند که والدین برای فرزندان انجام می دهند.
عضو خانواده: مربی باید مسئولیت های خانوادگی را بشناسد و خانواده باید عنصری پاداش دهنده و مطبوع از زندگی مربی باشد و منبعی از لذت و وسیله ای برای جلوگیری از فروپاشی و تنهایی باشد.
این نوع مربی مایل است ویژه و محبوب باشد و مورد علاقه گروه بیشتری از مردم قرار می گیرد. گاهی موفقیت زیادی کسب می کند به دلیل اینکه ورزشکار با مربی بسیار نزدیک بوده و برهمین اساس دستورها و خواسته های مربی رو به درستی اجرا می کند
این مربی تأکید بر این دارد که تمرین و قوانین تمرینی باید به طور عادلانه برابر و پیوسته اجرا شود
در این روش مربی به ورزشکار کمک می کند تا خلاقیت آن بیشتر شود و ورزشکار خود هدفی را انتخاب کند و در مسیر آن پیشرفت کند
هدف این نوع مربی بیشتر شناخته شدن در سطوح جامعه است. هدف او از شرکت در مسابقات تنها به دلیل مسائل تجاری و تبلیغاتی است و برد یا باخت اهمیت چندانی نزد این نوع مربی ندارد
عکس مربی (ورزش)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

teacher (اسم)
دبیر، مربی، معلم، اموزگار، مدرس، اموختار

tutor (اسم)
لله، مربی، معلم سرخانه، اموختار، ناظر درس دانشجویان

coach (اسم)
کالسکه، اتوبوس، مربی، مربی ورزش، واگن راه اهن، خانه متحرک

mentor (اسم)
مربی، معلم سرخانه

educator (اسم)
مربی، معلم، فرهیختار

handler (اسم)
مربی، رسیدگی کننده، نگاه دارنده، دسته گذار

preceptor (اسم)
پیر، مربی، معلم

tamer (اسم)
مربی

فارسی به عربی

عامل , مربی , معلم

پیشنهاد کاربران

مربی: کسی که آموزش یا آموزش های ویژه ای در زمینه ی فیزیکی یا معنوی دیده است تا افراد خاصی را در همان موضوعی که خود آموزش دیده، آموزش دهد تا در آنها توانمندی پدید آورد یا توانایی آنها را در آن زمینه بالا ببرد.
...
[مشاهده متن کامل]

( https://www. cnrtl. fr/definition/educateur )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
فرونا farunā ( لری: parunā )
پوهاند puhānd ( پشتو )
دایاناک ( دایَن از اوستایی: dāyangh: تربیت پسوند فاعلی پهلوی اک )

آموز. آموزگر. سرآموز. آموزشگر. سرآموز. سرآموزش. سرآموزشگر
لری بختیاری
پرونا:مربی
مربی و تربیت از ر. ب. ی آمده و برای آن دو واژه زیر پیشنهاد میشود
مربی =اَفوَر = شخصی به والایی رساندن سرو کار دارد. مثل کارور ( اف از اپ / up لاتین / اپر / اَبَر / بَر / پَر و . . . . . آمده و در همه آنهای بالایی و اوج دیده میشود ( افراسیاب / افشین / افسرده / افسوس و . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

سرمربی = سَراَفوَر = سَرَفوَر
تربیت = ادب ( ادب ریشه ایرانی دارد و از دبیر و دَب آمده و دیبان ( کسانی که در قصر شاهی به نگارش بیزی بودند ) نیز از انجا امده ( دیوان حافظ همان دیبان یا دست نوشته های اوست که ریشه ادبی و تربیتی دارد )

مُرَبّی: آموزگار، آموزگارِ ورزش / ورزشی، آموزگارِ سرخانه / خانگی، آموزشگار، آموزشکار، آموزنده، آموزش - دهنده، آموزشگر، دبیر، پروراننده، پرورنده، پرورش - دهنده، پرورتار، ورزش - دهنده، استاد، راهنما
سلیم
مربی: آموزش دهنده
handler
پَروَرتاریدن = مُرَبییدن/مربی گری کردن
مُرَبییدن = to coach
م. ث =
مربییدن ورزشکاران حرفه ایی دانش زیادی رو می طلبه.
ورزور
رهنمون
در پارسی " پرورتار"
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس