مربوطه

/marbute/

برابر پارسی: وابسته

معنی انگلیسی:
concerned, respective

مترادف ها

respective (صفت)
نسبی، مربوطه، بترتیب مخصوص خود

فارسی به عربی

خاص

پیشنهاد کاربران

من ازایران میخاهم درخاستی پناهندگی بدم اینجاخیلی مشکلی اقتصادی دارم به این پناهندگی خیلی نیازدارم
پیوند دار
برای نمونه بجای بیان کردن "این توانایی های مربوطه"" ، "این توانایی های پیوند دار" را در سخن استفاده کنیم.
مشخص شده، مرتبط،

بپرس