مربد
لغت نامه دهخدا
مربد. [ م ُ رَب ْ ب َ ] ( ع ص ) خاکسترگون. ( منتهی الارب ). ملمع به سیاهی و سفیدی. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مربد به بازاری گفته میشد که در عصر خلفای بنی امیه با توجه به عودت افکار و عقاید و اعمال این ملعونین به زمان جاهلیت در این بازار به مفاخره و مشاجره و مناظره میپرداختند و از مراء و جنگها هم سخن به میان می آوردند