مربح

لغت نامه دهخدا

مربح. [ م ُ ب ِ ] ( ع مص ) سودمند. نفعبخش. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نعت فاعلی است از ارباح : ندامت سود نداشت و پشیمانی مربح نبود. ( سندبادنامه ص 86 ). و آنگه ندامت و تأسف مربح و منجح نباشد. ( سندبادنامه ص 79 ).ندامت و تلهف بر فوت ایام تحصیل مربح نیست. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به ارباح و نیز رجوع به ربح شود.

فرهنگ فارسی

سودمند

فرهنگ معین

(مُ رَ بِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) سود ده ، نفع بخش ، پُرسود.

پیشنهاد کاربران

بپرس