مربای شیرین از آثار داستانی هوشنگ مرادی کرمانی است که نخستین بار در سال ۱۳۷۷ چاپ و منتشر شد و تا کنون به چاپ بیست و سوم رسیده است. این کتاب برگزیده ی سال ۱۹۹۹ میلادی از سوی کتابخانه بین المللی مونیخ آلمان است.
... [مشاهده متن کامل]
از روی این کتاب فیلمنامه ای هم به همین نام ( مربای شیرین ) توسط فرهاد توحیدی نوشته شده است و فیلم آن با کارگردانی خانم مرضیه برومند در سال ۱۳۸۰ ساخته شده است.
جلال نوجوان، هر چه سعی می کند نمی تواند در شیشه مربا را باز کند، از مادر، همسایه، دوستان، معلمان و بقال محله کمک می طلبد اما هیچ کس قادر به باز کردن آن نیست و سرانجام مشخص می شود تمام شیشه های کارخانه مرباسازی همین شکل را دارند. جلال که از برخورد توهین آمیز عوامل کارخانه ناراحت است، با کمک یک دوره گرد نان خشک جمع کن از آن ها شکایت می کند، ولی مسئولان کارخانه به جای رفع مشکل، مسابقه ای با موضوع باز کردن در شیشه مربا برگزار می کنند. این تمهید فریب کارانه باعث فروش بالای مرباها می شود، اما جلال با شرکت در یکی از مسابقه ها به افشاگری علیه کارخانه می پردازد و مدیران آن را به اتلاف سرمایه ملی متهم می کند. این مسئله باعث هشیاری و اعتراض عمومی می شود و کارخانه هم در اثر شکایت جلال در آستانه تعطیلی قرار می گیرد، ولی مسئولان کارخانه با تطمیع و رشوه دوباره فعالیت خود را از سر می گیرند و با طراحی شیشه های جدید به عرضه محصولاتشان می پردازند. در پایان جلال و دوستانش به کارخانه می روند و از مدیر آن می خواهند که از آن ها عذرخواهی کند.
... [مشاهده متن کامل]
از روی این کتاب فیلمنامه ای هم به همین نام ( مربای شیرین ) توسط فرهاد توحیدی نوشته شده است و فیلم آن با کارگردانی خانم مرضیه برومند در سال ۱۳۸۰ ساخته شده است.
جلال نوجوان، هر چه سعی می کند نمی تواند در شیشه مربا را باز کند، از مادر، همسایه، دوستان، معلمان و بقال محله کمک می طلبد اما هیچ کس قادر به باز کردن آن نیست و سرانجام مشخص می شود تمام شیشه های کارخانه مرباسازی همین شکل را دارند. جلال که از برخورد توهین آمیز عوامل کارخانه ناراحت است، با کمک یک دوره گرد نان خشک جمع کن از آن ها شکایت می کند، ولی مسئولان کارخانه به جای رفع مشکل، مسابقه ای با موضوع باز کردن در شیشه مربا برگزار می کنند. این تمهید فریب کارانه باعث فروش بالای مرباها می شود، اما جلال با شرکت در یکی از مسابقه ها به افشاگری علیه کارخانه می پردازد و مدیران آن را به اتلاف سرمایه ملی متهم می کند. این مسئله باعث هشیاری و اعتراض عمومی می شود و کارخانه هم در اثر شکایت جلال در آستانه تعطیلی قرار می گیرد، ولی مسئولان کارخانه با تطمیع و رشوه دوباره فعالیت خود را از سر می گیرند و با طراحی شیشه های جدید به عرضه محصولاتشان می پردازند. در پایان جلال و دوستانش به کارخانه می روند و از مدیر آن می خواهند که از آن ها عذرخواهی کند.