مراوغت
لغت نامه دهخدا
مراوغة. [ م ُوَ غ َ ] ( ع مص ) با کسانی دستان آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). فریب دادن کسی را در کاری. ( از منتهی الارب ). مخادعة. ( زوزنی ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || کشتی گرفتن با کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). با همدیگر کشتی گرفتن. ( از منتهی الارب ). مصارعه. ( زوزنی ) ( اقرب الموارد ). مراوغت. رجوع به مراوغت شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. درصدد فریب و خدعه برآمدن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید